من معمولاً مردمی را که این اتفاق برایشان افتاده است می بینم. آنها هرگز فکر نمی کردند که این اتفاق برایشان بیفتد، و بدترین چیز در این باره خود بیماری نیست بلکه اینست که آنها می دانند این بیماری را خودشان برای خودشان به ارمغان آورده اند. در طول تمام دوران سیگاری بودنمان ما با خودمان می گوییم: "من فردا ترک خواهم کرد." سعی کنید با خودتان تصور کنید که آن افراد چگونه "دکمه را فشار داده اند". برای آنها شستشوی مغزی به پایان رسیده است. آنها آن عادت را دیگر به همان شکلی که در واقعیت هست می بینند، بعد از این در تمام طول زندگی شان با خودشان می گویند: "چرا با خودم شوخی می کردم که به سیگار نیاز دارم؟ اگر فرصتی داشتم که به عقب باز گردم هرگز این کار را نمی کردم!"





شوخی کردن با خودتان را متوقف کنید. شما هنوز شانس دارید. این یک واکنش زنجیره ای است. اگر شما سیگار بعدی را بکشید، به سمت سیگار بعد از آن هدایت می شود و سپس باز هم سیگار بعدی اش. این اتفاق در حال حاضر دربارۀ شما در حال انجام است.

در ابتدای این کتاب به شما قول دادم که روش درمانی ما مبتنی بر شوک نخواهد بود. اگر در حال حاضر تصمیم گرفته اید که سیگار را ترک کنید این یک درمان شوکی برای شما نخواهد بود. اگر هنوز در شک هستید. از خواندن بقیۀ این فصل اجتناب کنید (منظور فصل 17 است) و بعد از اینکه بقیه کتاب را خواندید مجدداً به این فصل باز گردید و مطالعه اش کنید.

حجم آمارهایی که در مورد آسیب های سیگار به سلامتی نوشته شده است بسیار بالاست. مشکل اینست که تا زمانی که یک فرد تصمیم به ترک سیگار نگرفته باشد تمایلی ندارد تا آنها را بداند. حتی هشدارهای سلامتی دولت، اتلاف وقت است. چرا که سیگاری ها در این مورد ناشنوا و نابینا هستند. و حتی اگر به صورت تصادفی بخشی از این آمارها و اطلاعات را ببینند اولین کاری که خواهند کرد اینست که سیگاری را روشن می کنند.

سیگاری ها ترجیح می دهند تا به مخاطرات سلامتی به شکل گاهی موفق و گاهی مغلوب نگاه کنند، مانند قدم زدن روی یک مین. این را در سر خود فرو کنید: در حال حاضر این اتفاق دارد می افتد، هر بار که پکی به سیگار می زنید شما چیزی را تنفس می کنید که تارهای سرطانی را در ریه شما می سازد و سرطان به هیج وجه بدترین بیماری نیست که یک سیگاری ممکن است با آن مواجه شود. بیماری های قلبی، تصلب شرائین، آمفیزم، آنژین، ترومبوز، برونشیت مزمن و آسم نیز در کمین هستند.

هنگامی که هنوز سیگار می کشیدم هرگز در مورد تصلب شرائین و آمفیزم چیزی نشنیده بودم. من می دانستم که خِس خِس کردن و سرفه و آسم و حملات برونشیت از نتایج مستقیم سیگار کشیدن است. اما با وجودیکه دانستن این مطالب موجب ناراحتی من می شدند، من می توانستم این ناراحتی را تحمل کنم.

ادامۀ فصل 17 در بخش بعدی ...

---

قبلی : ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : فصل 17 . سلامتی (2)

---

بعدی : ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : فصل 17 . سلامتی (4)