نویسنده : امیر انصاری

A

• من یک خودروی جدید خریدم. اوه، خریدی.
  
• من در حال نوشتن یک کتاب هستم. جدی می گویی؟ دربارۀ چی؟
  
• من جورج را دوست ندارم. دوست نداری؟ چرا دوست نداری؟
  
• دیر کردی. اوه، اینطور است؟ متاسفم.
  
• هفتۀ گذشته بیمار بودم. اینطور بود؟ من نمی دونستم.
  
• دوباره باران می بارد؟ این طور است؟ ده دقیقه پیش آفتابی بود.
  
• خودرو یک مشکلی دارد. آیا اینطور است؟ مشکلش چیه؟
  
• بیل نمی تواند رانندگی کند. نمی تواند؟ من نمی دونستم.
  
• گرسنه نیستم. نیستی؟ من هستم.
  
• سو امروز در محل کارش نیست. نیست؟ آیا بیمار است؟
  
• من به چهار زبان صحبت می کنم. صحبت می کنی؟ کدام زبانها؟
  
• بِن گوشت نمی خورد. نمی خورد؟ آیا ماهی می خورد؟
  
• نیکولا هفتۀ گذشته ازدواج کرد. ازدواج کرد؟ واقعاً؟
  

B

• روز قشنگی است، اینطور نیست؟ بله، عالی است.
  
• کیت در لندن زندگ می کند، اینطور نیست؟ بله، درست است.
  
• شما پنجره را بستید، اینطور نیست؟ بله، همینطور فکر می کنم.
  
• آن کفش ها زیبا هستند، اینطور نیست؟ بله، خیلی زیبا هستند.
  
• تام بزودی اینجا خواهد بود، اینطور نخواهد بود؟ بله، احتمالاً.
  
• آن خوردوی شما نیست، اینطور است؟ نه، آن برای مادرم است.
  
• شما مادر من را ملاقات نکرده اید، اینطور است؟ نه، ملاقات نکرده ام.
  
• هلن زیاد بیرون نمی رود، آیا اینطور است؟ نه، نمی رود.
  
• شما دیر نخواهید کرد، آیا خواهید کرد؟ نه، من هرگز دیر نمی کنم.