خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را


Listening 4.14 - 4.15 - 4.24

Listening 4.14 - 4.15 - 4.24
نویسنده : امیر انصاری
در اینجا متن فایل های صوتی Listening 4.14 - 4.15 - 4.24 از کتاب American English File 1 را همراه با ترجمۀ آن و همینطور خود فایل صوتی اش در اختیار دارید.

سیستم یکپارچۀ سازمانی راهکار



\(\text{4.14}\)

Listening 4.14 - 4.15 - 4.24
باربارا: بیایید به طبقۀ بالا برویم. دنبال من بیایید. مراقب باشید. سقف اینجا خیلی کوتاه است.
لئو: این خانه خیلی قدیمی است.
باربارا: بله، این خانه سیصد ساله است. خانوادۀ من حدوداً هشتاد سال اینجا زندگی کرده است. اینجا شش اتاق خواب دارد. این اتاق خواب پدرم بود.
کیم: آیا این خانه سیستم گرمایشی دارد؟
باربارا: بله دارد. چرا می پرسید؟ آیا سردتان است؟
کیم: بله، اینجا خیلی سرد است.
لئو: دلیلش اینست که ما اهل کالیفورنیا هستیم.
باربارا: بیایید برویم و بقیۀ اتاق خوابها را ببینیم.
لئو: بله، البته.
لئو: خوب، کیم نظرت چیه؟ من دوستش دارم! تو دوست نداری؟
کیم: مطمئن نیستم. چیزی در این خانه هست که دوستش ندارم.
لئو: اینجا برای بچه ها عالیه. به حیاط فکر کن. و این یک خانۀ خانوادگی اصیل است. چی می گی؟
کیم: من هم همینطور فکر می کنم. اگر تو مطمئنی.
لئو: من مطمئنم! خانم...اوه، باربارا. ما می خواهیمش. ما می خواهیم این خانه را اجاره کنیم.
باربارا: عالیه.
لئو: کِی می توانیم به اینجا نقل مکان کنیم؟
باربارا: هر وقت که مایل باشید.

\(\text{4.15}\)

Listening 4.14 - 4.15 - 4.24 Listening 4.14 - 4.15 - 4.24
لئو: سلام.
پیش خدمت: شب بخیر، آقا و خانم. برایتان چی بیاورم؟
کیم: نظرت راجع به یک قهوه چیست؟ من هنوز سردم است.
پیش خدمت: بله خانم. و شما آقا؟
لئو: می دونی، من هم سردمه. منم یک قهوه می خواهم، تشکر.
پیش خدمت: بفرمایید!
لئو: خوب، به سلامتی خانۀ جدیدمان!
کیم: بله!
پیش خدمت: شما تازگی به این جا آمده اید، اینطور نیست؟
لئو: بله درسته.
کیم: ما به تازگی آن خانۀ بزرگ در جادۀ داروین را اجاره کرده ایم.
پیش خدمت: کدام خانه؟ خانۀ خانوادگی تراورز؟
لئو: بله.
پیش خدمت: اوه.
لئو: آیا اشتباهی رخ داده است؟
پیش خدمت: چه کسی خانه را به شما نشان داد؟
کیم: باربارا. خانم پیری که قبلاً آنجا زندگی می کرده است.
پیش خدمت: آه، باربارا. دختر آقای تراورز. برخی فکر می کنند کار او بوده است. البته او هرگز ازدواج نکرد.
کیم: کسی که چکار کرد؟ چه اتفاقی افتاد؟ چرا او ازدواج نکرد؟
پیش خدمت: به شما نگفت؟
لئو: چی را به ما نگفت؟
پیش خدمت: در مورد قتل.
لئو و کیم: قتل؟
پیش خدمت: بله، آقای تراورز در سال \(1958\) در آن خانه به قتل رسید...در تختخوابش.
کیم: اوه، چه وحشتناک!
پیش خدمت: کسی که آقای تراورز را کشت، عاشق باربارا بود. آن خانواده دیگر هرگز آنجا زندگی نکردند. آنها سعی کردند که آن خانه را بفروشند اما هیچ کس نمی خواست که آنجا را بخرد. نه بعد از یک قتل. به همین دلیل هست که همیشه آن خانه را اجاره می دهند.
لئو: کیم.
کیم: بله.
لئو: آیا تو هم به همان چیزی فکر می کنی که من فکر می کنم؟
کیم: بله - من نمی خواهم در خانه ای که کسی در آن به قتل رسیده بخوابم. یالا. بیا به یک هتل برویم.
پیش خدمت: هی، قهوۀ تان! شما قهوۀ تان را میل نکردید! آه، خوب.

\(\text{4.24}\)

Listening 4.14 - 4.15 - 4.24 Listening 4.14 - 4.15 - 4.24
من شب دیروقت به گاس فورث هال رسیدم. من به روح باور ندارم اما باید اعتراف کنم که کمی نگران بودم. من مشخصاتم را به پذیرش دادم و کارمند پذیرش کلید را به من داد و اتاق را نشانم داد.
من وسایلم را در اتاق گذاشتم و به طبقۀ پایین آمدم. مهمانهای زیاد دیگری در هتل نبودند. آنجا فقط سه نفر بودند. من در سالن انتظار نشستم و با مدیر آنجا خانم سارا دنیل دربارۀ هتلش صحبت کردم. سپس یک نوشیدنی خوردم و راس ساعت 12 به اتاقم در طبقۀ بالا رفتم.
اتاق 11 در طبقۀ بالا بود. درب اتاق را باز کردم و لامپ را روشن کردم.
اتاق خیلی بزرگی بود، خیلی قدیمی و بله، کمی هم عجیب و ترسناک بود. یک تلویزیون قدیمی روی میز بود اما ریموت کنترل نداشت. تلویزیون را روشن کردم.
یک فیلم را نشان می داد. خوشحال بودم که فیلمش ترسناک نبود. تصمیم گرفتم که آن فیلم را تماشا کنم، اما بعد از سفر طولانی ام خسته بودم و به خواب رفتم.

نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)

دیدگاه خود را ثبت کنید:

انتخاب تصویر ویرایش حذف
توجه! حداکثر حجم مجاز برای تصویر 500 کیلوبایت می باشد.