خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را


book 4000 essential english words 1 - Unit 12 - Word List & Exercise

book 4000 essential english words 1 - Unit 12 - Word List & Exercise
در این مطلب، ترجمه لغات Unit 12 را خواهید دید و پس از مشاهده لغات، به سراغ سوالات تمرینی این Unit رفته و بدان ها پاسخ دهید و در آخر جوابهای خودتان را با پاسخ نامه انتهای مطلب مقایسه کنید.

سیستم یکپارچۀ سازمانی راهکار




4000 essential english words

alone
If someone is alone, they are not with another person.
-►The boy wanted to be alone to think.

تنها
اگر کسی تنهاست، با فرد دیگری نیست.
پسر می خواست تنها باشد تا فکر کند.

apartment
An apartment is a set of rooms in a building where people live.
-►She has a nice apartment in the city.

آپارتمان
آپارتمان مجموعه ای از اتاق ها در یک ساختمان است که مردم در آن زندگی می کنند.
او یک آپارتمان خوب در شهر دارد.

article
An article is a story in a newspaper or magazine.
-►Did you read the article in the newspaper about the soccer game?

مقاله
داستانی در روزنامه یا مجله است.
آیا مقاله روزنامه در مورد بازی فوتبال را خواندی؟

artist
An artist is a person who paints, draws, or makes sculptures.
-►He went to Paris to become an artist.

هنرمند
هنرمند کسیست که نقاشی، ترسیم یا مجسمه سازی می کند.
او به پاریس رفت تا هنرمند شود.

attitude
Someone’s attitude is the way they feel and think.
-►John has a bad attitude. He’s always angry.

نگرش
نگرش فردی، طرز و نوع احساس و فکرش است.
جان نگرش بدی دارد. او همیشه عصبانی است.

compare
To compare means to say how two things are the same and different.
-►If you compare cats and dogs, you’ll see that they’re both good pets.

مقایسه کردن
مقایسه یعنی اینکه بگوییم دو چیز یکسان و متفاوت هستند.
اگر گربه ها و سگ ها را مقایسه کنید ، خواهید دید که آنها هر دو حیوانات خانگی خوبی هستند.

judge
To judge something is to say if it is good or bad.
-►The boy was going to judge how his mother’s turkey tasted.

قضاوت
قضاوت چیزی یعنی بگوییم خوب یا بد است.
پسر قصد داشت قضاوت کند(بداند) مزه بوقلمون مادرش چطور است.

magazine
A magazine is a regular publication with news, stories, and articles.
-►She likes to read fashion magazines.

مجله
مجله، نشریه ای عادیست که دارای اخبار، داستانها و مقالات است.
او دوست دارد مجلات فشن بخواند.

material
A material is what is used to make something.
-►Brick is a good material for building houses.

جنس، ماده
ماده همان چیزی است که برای ساختن چیزی بکار گرفته شده است.
آجر ماده خوبی برای ساخت خانه است.

meal
A meal is a time when food is eaten like breakfast, lunch, or dinner.
-►Breakfast is my favorite meal because I enjoy breakfast foods.

وعده غذایی
وعده غذایی یعنی زمان خورده شدن غذا مانند صبحانه ، ناهار یا شام است.
صبحانه وعده غذایی مورد علاقه من است چونکه از غذاهای صبحانه لذت می برم.

4000 essential english words

method
A method is the way to do something.
-►One method to remember things is to tie a string around your finger.

متد، روش
متد راهی برای انجام کاریست.
یک روش برای یادآوری چیزها، بستن نخ دور انگشتتان است.

neighbor
A neighbor is a person who lives near you.
-►I like my neighbor because he’s very friendly.

همسایه
همسایه کسی است که نزدیک شما زندگی می کند.
همسایه ام را دوست دارم چون او خیلی مهربان است.

professional
If something is professional, it deals with work that uses special skills.
-►If you want to be a pilot, you must have professional training.

حرفه ای
اگر چیزی حرفه ایست، با کاری مواجه می شود که از مهارت های خاص استفاده کند.
اگر می خواهید خلبان شوید باید آموزش های حرفه ای داشته باشید.

profit
A profit is the extra money you make when you sell something.
-►I made a small profit from selling my old clothes.

سود
سود یعنی پول اضافی ای که هنگام فروش چیزی بدست می آورید.
من از فروش لباسهای قدیمی خود سود کمی بدست آوردم.

quality
The quality of something is how good it is.
-►The quality of his car is very good.

کیفیت
کیفیت چیزی یعنی آن چقدر خوب است.
کیفیت ماشینش خیلی خوب است.

shape
A shape is a simple form like a square or circle.
-►The triangle is my favorite shape.

شکل
شکل یک فرم ساده مثل مربع و دایره است.
مثلث شکل مورد علاقه م است.

space
A space is an empty area.
-►I don’t have much space for things in my small house.

فضا
فضا یک منطقه خالی است.
فضای زیادی در خانه کوچکم برای وسایل ندارم.

stair
Stairs are the things that are used to go up in a building.
-►You can take the stairs to the second floor.

پله
پله، چیزهایی اند که برای بالا رفتن از ساختمان ها استفاده می شود.
از پله ها می توانید به طبقه 2 بروید.

symbol
A symbol is a thing that stands for something else.
-►This symbol tells us that we cannot smoke in this area.

سمبل، نشانه، نماد
نماد چیزیست که اشاره به چیزی دیگر دارد.
این علامت به ما می گوید که در این منطقه نمی توانیم سیگار بکشیم.

thin
If someone or something is thin, they are not fat.
-►The man was thin because he didn’t eat much.

لاغر
اگر کسی یا چیزی لاغر است، چاق نیست.
آن مرد لاغر بود چون غذا زیاد نمی خورد.

4000 essential english words
4000 essential english words
4000 essential english words
4000 essential english words

نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)

دیدگاه خود را ثبت کنید:

انتخاب تصویر ویرایش حذف
توجه! حداکثر حجم مجاز برای تصویر 500 کیلوبایت می باشد.