خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را


book 4000 essential english words 1 - Unit 16 - Word List & Exercise

book 4000 essential english words 1 - Unit 16 - Word List & Exercise
در این مطلب، ترجمه لغات Unit 16 را خواهید دید و پس از مشاهده لغات، به سراغ سوالات تمرینی این Unit رفته و بدان ها پاسخ دهید و در آخر جوابهای خودتان را با پاسخ نامه انتهای مطلب مقایسه کنید.

سیستم یکپارچۀ سازمانی راهکار




4000 essential english words

academy
An academy is a special type of school.
-►There are many courses taught at the academy that I go to.

آکادمی
آکادمی نوع خاصی از مدرسه است.
دوره های زیادی در آکادمی تدریس می شود که من می روم.

ancient
If something is ancient, it is very old.
-►I want to see the ancient buildings in Rome.

کهن، باستان
اگر چیزی باستانی باشد، خیلی قدیمی است.
من می خواهم بناهای باستانی رم را ببینم.

board
A board is a flat piece of wood.
-►The sign was made of a few wooden boards.

تخته
تخته یک تکه چوب مسطح است.
علامت از چند تخته چوبی ساخته شده لود.

century
A century is one hundred years.
-►Our company is celebrating a century of business in London.

قرن
یک قرن 100 سال است.
شرکت ما یک قرن تجارت در لندن را جشن می گیرد.

clue
A clue is a fact or object that helps solve a mystery or crime.
-►The detective found some clues on the sidewalk.

گوینده
سرنخ یک واقعیت یا شی است که به حل یک راز یا جنایت کمک می کند.
کاراگاه در پیاده رو برخی سرنخها را یافت.

concert
A concert is an event where you listen to people play music.
-►I enjoyed the concert last night. The band was very good.

کنسرت
کنسرت رویدادی است که در آن شما به موسیقی گوش می‌دهید.
از کنسرت دیشب لذت بردم. گروه خیلی خوب بود.

county
A county is the largest political division of a state in the US.
-►He wanted to represent the citizens of his county.

شهرستان
شهرستان بزرگترین تقسیم سیاسی یک ایالت در ایالات متحده است.
او قصد داشت نماینده شهروندان شهرستان خود باشد.

dictionary
A dictionary is a book that tells you what words mean.
-►I use the dictionary to learn new words.

دیکشنری
دیکشنری کتابی است که معنی کلمات را به شما می گوید.
از دیکشنری برای یادگیری لغات جدید استفاده می کنم.

exist
To exist is to be real.
-►Do you really think that unicorns ever existed?

وجود داشتن
وجود داشتن، واقعی بودن است.
واقعا فکر می کنی که تک شاخ ها اصلا وجود داشته اند؟

flat
Flat describes something that is level and smooth with no curved parts
-►My parents bought a new flat screen TV over the weekend.

تخت، مسطح
توصیف کننده چیزی که صاف و تراز بدون هیچ خمیدگی است.
والدینم آخر هفته یک تلویزیون فلت جدید خریداری کردند.

4000 essential english words

gentleman
A gentleman is a nice man.
-►My grandfather is a kind and helpful gentleman.

آقا، نجیب
یک آقای نجیب، مردی خوب است.
پدربزرگم آقای مهربان و نجیبی است.

hidden
Hidden means to be not easily noticed or too hard to find.
-►The hidden camera recorded everything in the parking lot.

پنهان، مخفی
پنهان یعنی به آسانی مورد توجه نبودن و یا پیدا کردن سخت.
دوربین مخفی در پارکینگ همه چیز را ضبط کرده است.

maybe
Maybe is used to show that something is possible or may be true.
-►If I focus hard enough, maybe I can come up with the right answer.

شاید
برای نشان دادن اینکه چیزی ممکن یا درست است استفاده می شود.
اگر به قدر کافی متمرکز شوم، شاید بتوانم جواب درستی بیاورم.

officer
An officer is a leader in the army.
-►The soldiers followed the orders of the officer.

افسر
یک افسر یک فرمانده در ارتش است.
سربازان از دستورات افسر اطاعت می کنند.

original
If something is original, it is the first one of that thing.
-►This is the original painting of the Mona Lisa.

اورجینال، اصل
اگر چیزی اورجینال باشد، اولین مورد از آن چیز است.
این نقاشی اصلی از مونالیزا است.

pound
To pound something is to hit it many times with a lot of force.
-►He pounded the nail with the hammer.

کوبیدن
کوبیدن چیزی یعنی ضربه زدن چند بار به آن با قدرت است.
او میخ را با چکش کوبید.

process
A process is the steps to take to do something.
-►Making a cake is a long process.

فرآیند
فرآیند، گام هایی است که برای انجام کاری برداشته می شود.
کیک درست کردن فرآیندی طولانی است.

publish
To publish a book is to get it printed and ready to sell.
-►That company publishes daily newspapers.

انتشار کردن، منتشر کردن
منتشر کردن یک کتاب، یعنی چاپ کردن و آماده برای فرش است.
آن شرکت روزنامه های روزانه منتشر می کند.

theater
A theater is a building where you watch plays, shows, and movies.
-►We went to the theater to see a play.

تئاتر
تئاتر جاییست که شما در آن بازی ها، نمایش ها و فیلم تماشا می کنید.
ما برای تماشای یک نمایش به تئاتر رفتیم.

wealth
Wealth is a large amount of money.
-►One of the most important things to some people is wealth.

ثروت، مقدار زیادی پول است.
برای برخی افراد یکی از مهمترین چیزها، ثروت است.

4000 essential english words
4000 essential english words
4000 essential english words
4000 essential english words

نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)

دیدگاه خود را ثبت کنید:

انتخاب تصویر ویرایش حذف
توجه! حداکثر حجم مجاز برای تصویر 500 کیلوبایت می باشد.