Listening 2.26

در اینجا متن فایل صوتی \(\text{2.26}\) از کتاب American English File 2 را همراه با ترجمۀ آن و همینطور خود فایل صوتی اش در اختیار دارید.

\(\text{2.26}\)

مصاحبه کننده: آیا تابحال چیزی خریده اید که هرگز آن را نپوشیده باشید؟
\(\text{A}\): بله. آیا کسی هم هست که این کار را نکرده باشد؟ یادم می آید که شلواری خریدم که هرگز نپوشیدمش.
مصاحبه کننده: مشکلش چه بود؟
\(\text{A}\): خیلی تنگ بود، شلوار چرمی مشکی که وقتی \(20\) ساله بودم از یک فروشگاه دست دوم فروشی خریده بودم. یادم می آید وقتیکه در اتاق پرو بودم گمان می کردم که فوق العاده به نظر می آید. گمان می کردم شبیه "جیم موریسون" از گروه موسیقی "درها" شدم. اما وقتیکه به خانه رسیدم، در روشنایی روز متوجه شدم که بیشتر شبیه یکی از زن های گروه "آبا" شده ام! برای همین بود که هرگز آن را نپوشیدم.
مصاحبه کننده: آیا تابحال چیزی خریده اید که هرگز آن را نپوشیده باشید؟
\(\text{A}\): بله، یک لباس کاراته. من تصمیم گرفته بودم که کاراته کار کنم، برای همین در کلاس هایش ثبت نام کردم و لباسش و کمربند نارنجی آن را خریدم اما بعدش نظرم تغییر کرد و آن دوره را نگذراندم.
مصاحبه کننده: چرا نظرتان عوض شد؟
\(\text{A}\): نگران بودم که کسی دندانم را بشکند.
مصاحبه کننده: آیا هنوز آن لباس فرم را دارید؟
\(\text{A}\): نه، آن را در سایت "ای بِی" فروختم.
مصاحبه کننده: آیا تابحال چیزی خریده اید که هرگز آن را نپوشیده باشید؟
\(\text{A}\): متأسفانه این برای من بسیار پیش می آید چون من از فروشگاه های لباس متنفرم، و هرگز لباس ها را امتحان نمی کنم. برای مثال در کمدم پیراهنی دارم که هرگز آن را نپوشیده ام.
مصاحبه کننده: چرا؟
\(\text{A}\): خوب، چند ماه پیش آن را با عجله خریدم و بعد آن را در کمدم گذاشتم. چند هفته بعد آن را بیرون آوردم و به آن نگاه کردم و با خودم فکر کردم "چرا من این را خریدم؟" افتضاح بود - راه های صورتی و ارغوانی. و البته رسید خرید آن را نیز نداشتم، برای همین نمی توانستم آن را پس بدهم.
مصاحبه کننده: آیا تابحال چیزی خریده اید که هرگز آن را نپوشیده باشید؟
\(\text{A}\): در واقع خیلی چیزها. آخرینش یک کت چرمی قهوه ای بود.
مصاحبه کننده: مشکلش چه بود؟
\(\text{A}\): خوب، آن را از یک وبسایت خریدم که حراج داشت، اما وقتی که بدستم رسید، با آنچه که در صفحۀ کامپیوتر به نظر می رسید، بسیار متفاوت بود و مصمم شدم که دوستش ندارم. برای همین در کمدم است. مطمئنم که هرگز آن را نخواهم پوشید، اما شاید به عنوان هدیه آن را به کسی بدهم.