خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را
آشنایی با جملات ناب المانی + معرفی آموزش برای یادگیری زبان المانی
هرکسی که شجاعانه برای یادگیری زبان آلمانی تلاش کرده باشد، احتمالاً با این جمله مارک تواین موافق است: «پیش از این هرگز نمیدانستم ابدیت برای چه ساخته شده است. برای اینکه به برخی از ما فرصتی برای یادگیری زبان آلمانی بدهد.» یادگیری زبان آلمانی دشوار است، اما نمیتوان انکار کرد که این زبان بسیار قدرتمند میباشد زیرا بیشترین تعداد گویشور را در اروپا دارد. تا پایان این مقاله، شما نیز به زیبایی و اهمیت زبان آلمانی پی خواهید برد زیرا در ادامه قصد داریم دلایلی برای یادگیری این زبان جذاب را به همراه جملات ناب المانی معرفی کنیم، پس با ما همراه باشید.
۱- brüllen (schreien) wie am Spieß
اگر کاری که انجام میدهید «Brüllen wie am Spieß» باشد، یعنی به احتمال دچار درد جسمی یا روحی هستید. ترجمه تحتاللفظی ضربالمثل آلمانی "Brüllen wie am Spieß" به معنای "غرش کردن مانند کسی که روی سیخ داغ قرار دارد" میباشد.
ریشه این ضربالمثل آلمانی مشخص نیست، اما ما میدانیم که این ضربالمثل از قرن شانزدهم وجود داشته است. در نتیجه، این احتمال وجود دارد که این جمله آلمانی در واقع به جنگ مرتبط باشد (احتمالا منظور از Spieß سیخهایی است که در جنگ استفاده میشدند).
بنابراین چگونه میتوان از «Brüllen wie am Spieß» استفاده کرد؟ هنگامی که فردی دچار درد جسمی عمیقی است، یا یک فرد (معمولاً کودک)، به هر دلیلی که لزوماً به درد فیزیکی مربوط نمیشود به شدت گریه میکند، میتوانید از «Brüllen wie am Spieß» به شکل استعاری استفاده کنید.
۲- dumm wie Bohnenstroh
ترجمه تحتاللفظی "Dumm wie Bohnenstroh" میشود: "احمق مانند کاه لوبیا". بنابراین اگر کسی شما را به این شکل صدا کرد، احتمالاً نباید از این موضوع خیلی خوشحال باشید. اما چرا نی لوبیا احمق است؟
جملات ناب المانی "احمق مانند کاه لوبیا" از زمانی سرچشمه میگیرد که مردم تخت خود را با کیسههای کاه یا تشکهای پر از کاه پر میکردند. مردم بسیار فقیر، توان خرید کاه را نداشتند و به همین دلیل به کاه لوبیا که ارزانتر بود روی میآوردند. گاهی اوقات افراد فقیر به دلیل برخورداری از تحصیلات کمتر و در نتیجه فقدان هوش، به طور خودکار احمق در نظر گرفته میشدند. جمله "احمق مانند کاه لوبیا" نیز به همین موضوع مربوط است.
۳- Die Flinte ins Korn werfen
"Die Flinte ins Korn werfen" یکی دیگر از جملات ناب المانی است که از زمان جنگ سرچشمه میگیرد و به سربازانی اطلاق میشد که به جای جنگیدن در یک نبرد ناامیدکننده، تسلیم شدن را ترجیح میدادند و به معنای واقعی کلمه اسلحههای خود را دور میانداختند. این جمله زمانی کاربرد دارد که کسی در حال تسلیم شدن باشد و نخواهد کاری را ادامه دهد.
۴- um den heißen Brei reden
«um den heißen Brei reden» که ترجمه تحتاللفظی آن «حرف زدن در اطراف ماش داغ» میباشد، در واقع به معنی طفره یا حاشیه رفتن است. بنابراین هر زمان که در مورد آنچه واقعاً در رابطه با موضوع خاصی اهمیت دارد صحبت نمیکنید، آنچه انجام میدهید "um den heißen Brei reden" است.
مثلا شاید شما برنده لاتاری شدهاید اما به همه میگویید که وضعیتتان خیلی تفاوتی نکرده است و تنها چند دلار بیشتر در حسابتان دارید؛ یا شاید از مدرسه اخراج شدهاید اما به همه میگویید که به دلیل خاصی نمیتوانید به مدرسه بروید. در چنین حالتی، گفته میشود که شما در حال طفره رفتن هستید.
۵- die Nase (gestrichen) voll haben
Die Nase (gestrichen) voll haben (پُر بودن بینی) به این معنی است که فرد از چیزی یا کسی سیر شده باشد. این یکی از محبوبترین جملات ناب المانی بوده و اغلب آن را در مکالمات روزمره میشنوید.
این ضربالمثل کاملاً غیررسمی است. برای قویتر کردن عبارت «Die Nase voll haben»، میتوانید یک «gestrichen» جلوی voll اضافه کنید و در چنین مواقعی همه باید بدانند که شما به شدت از آن چیز (یا کس) خسته شدهاید.
۶- aus dem Nähkästchen plaudern
«از جعبه خیاطی صحبت کردن» ترجمه تحتاللفظی «aus dem Nähkästchen plaudern» است. اما مفهوم این جمله چیست؟ این جمله آلمانی به معنای «برملا کردن راز» است، اما به جعبه خیاطی چه ربطی دارد؟
جعبههای خیاطی قبلا جای خوبی برای پنهان کردن اسرار بودند. بنابراین در زمانهای گذشته، زنان اغلب اسرارخود را در جعبه خیاطی همراه با ابزار خیاطی خود پنهان میکردند. این به نظر مکان مناسبی برای اسرار بود، زیرا فقط زنان به آن دسترسی داشتند.
۷- ins Gras beißen
این یکی کمی غیرمؤدبانه است. شما از «ins Gras beißen» (به معنای گاز گرفتن علفها) در یک مکالمه روزمره استفاده نمیکنید، مگر اینکه بخواهید آن را به عنوان شوخی به کار ببرید زیرا این ضربالمثل آلمانی بسیار غیررسمی میباشد. این ضربالمثل به قرن هفدهم برمیگردد و به معنای «مردن» است.
ضربالمثل «ins Gras beißen» ارتباط نزدیکی با سربازانی دارد که در جنگ جان خود را از دست دادهاند، زیرا گفته میشد که هنگام افتادن بر زمین، افراد مجروح یا کشتهشده علفها را گاز میگرفتند.
همچنین، گونهای از این عبارت را میتوان در کتاب مقدس (نسخه کینگ جیمز) در اوایل سال ۱۶۱۱ یافت: "آنهایی که در بیابان زندگی میکنند در برابر او تعظیم خواهند کرد و دشمنانش خاک را خواهند لیسید."
۸- Schnee von gestern
Schnee von gestern (به معنای برف دیروز) یکی از جملات ناب المانی برای زمانی است که میخواهیم به چیزی اشاره کنیم که به گذشته دور مربوط میباشد. یک داستان جالب پشت "Schnee von Gestern" وجود دارد. این ضربالمثل به فرانسوا ویلون، شاعر فرانسوی قرن پانزدهم نسبت داده میشود.
برای اینکه معنای پشت عبارات و جملات جذاب آلمانی را بهتر درک کنید، میتوانید خودتان دست به کار شوید و به یادگیری این زبان بپردازید! توصیه ما برای شروع، کلاسهای آلمانی فرادرس است که تمامی سطوح (از مبتدی تا پیشرفته) را پوشش میدهد.
۹- Morgenstund hat Gold im Mund
ما در فارسی ضربالمثلی داریم که میگوید: «سحرخیز باش تا کامروا شوی.» انگلیسیها میگویند: «The early bird catches the worm».
معادل آلمانی برای این ضربالمثلها، «Morgenstund hat Gold im Mund» است که معنی تحتاللفظی آن "ساعتهای اولیه صبح طلا در دهان دارد" میباشد.
۱۰- Lügen haben kurze Beine
در زبان انگلیسی، گفته میشود که «دروغ پا ندارد» (A lie has no legs). به نظر آلمانیها دروغ پا دارد، اما پاهای آن بسیار کوتاه هستند. معنای عبارت آلمانی Lügen haben kurze Beine این است که دروغ شما را تا جای دوری نمیبرد و به احتمال زیاد دوام زیادی نخواهد داشت.
۱۱- Butter bei die Fische
این یکی از جملات ناب المانی است که یعنی باید به اصل مطلب برسید و بیشتر از این طفره نروید.
۱۲- Mit der Tür ins Haus fallen
معلوم نیست این جمله واقعاً از کجا آمده، اما با آن میتوان یک جمله عالی ساخت که به راحتی قابل درک باشد. «در» (Türe) در ضربالمثل آلمانی "Mit der Tür ins Haus fallen" نشاندهنده جداکننده حوزه عمومی و حوزه خصوصی است.
همچنین میتوان گفت که درها، آنچه در خارج (جهان عمومی) و آنچه در داخل (داخل خانه و غیره) اتفاق میافتد را از هم جدا میکنند.
بنابراین، "Mit der Tür ins Haus Fallen" به این معنی است که کسی به آن مانع بین دنیای بیرون و درون احترام نمیگذارد، و مانند گاو وارد در میشود (مثلاً در رابطه با چیزی خیلی خصوصی یا خودمانی سوال میپرسد).
۱۳- wer A sagt، muss auch B sagen
درک این عبارت آلمانی بسیار آسان است. ترجمه تحتاللفظی آن چنین چیزی خواهد بود: «هر کسی که A را میگوید، نیاز به گفتن B نیز دارد». منشا دقیق این ضربالمثل آلمانی جای بحث دارد.
این ضربالمثل را به چند روش میتوان توضیح داد. سادهترین توضیح: این ضربالمثل آلمانی صرفاً بر اساس الفبا ایجاد شده است، زیرا در الفبا B بعد از A میآید.
۱۴- etwas im Schilde führen
سپر یک سلاح دفاعی است، اما در گذشته سپر خیلی بیشتر از اینها بود. در قرون وسطی، سپرها معمولاً دارای تاجها (نشانهایی) بودند که باعث میشدند سایرین حامل سپر را بشناسند و همچنین درباره هویت و قصد او بیشتر بدانند.
بنابراین، "im Schilde führen" به این معنی است که صاحب سپر در واقع چیزی را همراه با سپر خود حمل میکند: تاج (نشان) که روی سپر نقش بسته است. و این نماد همیشه حامل پیام خاصی (استعاری) بود.
حال، "im Schilde führen" به عنوان یکی از جملات ناب المانی، کنایهای از این واقعیت است و این معنی را میدهد که شخص "چیزی در آستین خود دارد". بنابراین، شخص قصد خاصی دارد که مردم هنوز از آن بیخبرند (زیرا او آن را نمیگوید).
۱۵- auf großem Fuß leben
در زبان آلمانی درباره کسی که مانند یک ارباب زندگی میکند میگویند: «روی پاهای بزرگ زندگی میکند».
همچنین، در آلمانی، ضربالمثل دیگری وجود دارد که کمابیش به همین معناست: «In Saus und Braus leben».
بنابراین، کسی که میتوان درباره او عبارت "auf großem Fuß leben" یا "In Saus und Braus leben" را به کار برد، کسی است که مانند یک ارباب زندگی میکند و معمولاً پول زیادی در اختیار دارد.
۱۶- die Katze im Sack kaufen
ترجمه تحتاللفظی "Die Katze im Sack kaufen" این است: «یک گربه در کیف خریدن». داستان این عبارت به حدود قرن شانزدهم برمیگردد، زمانی که بازرگانان خوک، خرگوش و سایر حیوانات با ارزش را در کیف میفروختند.
هنگامی که خریدار بیخبر کیف خود را به خانه میبرد و میخواست آن را باز کند، گاهی میدید حیوان دیگری مانند غاز یا اردک یا گربه به جای آن از کیف بیرون میآید. بدیهی است که خریدار بیچاره، فریب خورده بود. در نتیجه، میتوان گفت معنای این جمله «تا چیزی را ندیدهای آن را نخر» است.
چرا باید با جملات ناب المانی آشنا شویم؟
یادگیری زبان آلمانی کار آسانی نیست، هر اسمی دارای جنسیت میباشد و درست زمانی که فکر میکنید بر این زبان تسلط پیدا کردهاید، نوع جدیدی از استثناء جلویتان ظاهر میشود. این زبان مملو از ویژگیهای عجیب و غریب و توصیفهای شاعرانه است که یادگیری آلمانی را به تجربهای جذاب برای دوستداران زبان تبدیل میکند. در ادامه شما را با دلایل یادگیری زبان آلمانی آشنا میکنیم:آلمانی در سراسر جهان کاربرد دارد
طبق گفته ویکیپدیا، آلمانی یازدهمین زبان رایج در جهان است که حدود ۱.۴ درصد از جمعیت آن آلمانیزبان هستند. ماندارین (زبان چینی) مقام اول را دارد و انگلیسی در رتبه سوم قرار گرفته است.انگلیسی و آلمانی با هم ارتباط تنگاتنگ دارند
آلمانی مانند انگلیسی و هلندی بخشی از زبانهای ژرمنیک غربی است. اگر بر زبان انگلیسی مسلط باشید و بخواهید آلمانی یاد بگیرید، این نکته میتواند شما را تسلی دهد که حدود ۶۰ درصد از کلمات این دو زبان مشابه هستند.مملو از جملات ناب المانی عجیب و غریب و خندهدار
برخی از جملات ناب المانی مورد علاقه ما عبارتند از: «Alles hat ein Ende، nur die Wurst hat zwei» (همه چیز یک انتها دارد، فقط سوسیس دارای دو انتها است)، «Ich verstehe nur Bahnhof» (من فقط ایستگاه قطار را میفهمم) که معادل فارسی آن "با عقل جور در نمیآید" است. اما لذتبخشترین جمله: «Das ist nicht dein Bier!» (این آبجو شما نیست!) که یعنی"به شما ربطی ندارد!".آلمانی؛ زبان نویسندگان و متفکران
آلمانی اغلب به عنوان زبان Dichter und Denker یا نویسندگان و متفکران در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال میتوان به یوهان ولفگانگ فون گوته بزرگ - نویسنده حماسه فاوست – اشاره کرد که یکی از بزرگترین گنجینههای ملی آلمان محسوب میشود. سایر متفکران برجسته آلمانی عبارتند از کانت، مارکس، هومبولت و نیچه.آلمانی دارای کلماتی است که در زبانهای دیگر وجود ندارند
یکی از بهترین ویژگیهای زبان آلمانی، مهارت آن در ایجاد کلمات جدید و فوق خاص است که زندگی را کاملتر از هر کلمهای در هر زبان دیگری بیان میکند. برای مثال، Schadenfreude شادی ناشی از بدبختی، آسیب یا درد دیگران را توصیف میکند. Torschlusspanik بیانگر ترس از افزایش سن و درک این موضوع که زمان دارد سپری میشود و احساس فوریت برای انجام کاری قبل از اینکه خیلی دیر شود، است.زبان آلمانی عاشق اسامی مرکب است
اگر یک کلمه بلند و ترسناک آلمانی دیدید وحشت نکنید زیرا احتمالاً میتوان آن را به اسمهای کوچکتر و رایج تقسیم کرد. آلمانی عادت دارد از کلمات موجود کلمات جدیدی بسازد، به عنوان مثال کلمه hand که همان کلمه در انگلیسی است به کلمه آلمانی Schuhe (کفش) ملحق میشود تا اسم Handschuhe به معنای "کفش دست" یا دستکش را ایجاد نماید.بهترین جملات ناب المانی
در ادامه قصد داریم جذابترین جملات آلمانی که هنگام گفتگو به این زبان کاربردهای زیادی دارند، معرفی کنیم. اگر به یادگیری زبان آلمانی علاقهمند هستید، میتوانید مجموعه آموزش زبان آلمانی فرادرس را تهیه و اقدام به یادگیری این زبان کنید.۱- brüllen (schreien) wie am Spieß
اگر کاری که انجام میدهید «Brüllen wie am Spieß» باشد، یعنی به احتمال دچار درد جسمی یا روحی هستید. ترجمه تحتاللفظی ضربالمثل آلمانی "Brüllen wie am Spieß" به معنای "غرش کردن مانند کسی که روی سیخ داغ قرار دارد" میباشد.
ریشه این ضربالمثل آلمانی مشخص نیست، اما ما میدانیم که این ضربالمثل از قرن شانزدهم وجود داشته است. در نتیجه، این احتمال وجود دارد که این جمله آلمانی در واقع به جنگ مرتبط باشد (احتمالا منظور از Spieß سیخهایی است که در جنگ استفاده میشدند).
بنابراین چگونه میتوان از «Brüllen wie am Spieß» استفاده کرد؟ هنگامی که فردی دچار درد جسمی عمیقی است، یا یک فرد (معمولاً کودک)، به هر دلیلی که لزوماً به درد فیزیکی مربوط نمیشود به شدت گریه میکند، میتوانید از «Brüllen wie am Spieß» به شکل استعاری استفاده کنید.
۲- dumm wie Bohnenstroh
ترجمه تحتاللفظی "Dumm wie Bohnenstroh" میشود: "احمق مانند کاه لوبیا". بنابراین اگر کسی شما را به این شکل صدا کرد، احتمالاً نباید از این موضوع خیلی خوشحال باشید. اما چرا نی لوبیا احمق است؟
جملات ناب المانی "احمق مانند کاه لوبیا" از زمانی سرچشمه میگیرد که مردم تخت خود را با کیسههای کاه یا تشکهای پر از کاه پر میکردند. مردم بسیار فقیر، توان خرید کاه را نداشتند و به همین دلیل به کاه لوبیا که ارزانتر بود روی میآوردند. گاهی اوقات افراد فقیر به دلیل برخورداری از تحصیلات کمتر و در نتیجه فقدان هوش، به طور خودکار احمق در نظر گرفته میشدند. جمله "احمق مانند کاه لوبیا" نیز به همین موضوع مربوط است.
۳- Die Flinte ins Korn werfen
"Die Flinte ins Korn werfen" یکی دیگر از جملات ناب المانی است که از زمان جنگ سرچشمه میگیرد و به سربازانی اطلاق میشد که به جای جنگیدن در یک نبرد ناامیدکننده، تسلیم شدن را ترجیح میدادند و به معنای واقعی کلمه اسلحههای خود را دور میانداختند. این جمله زمانی کاربرد دارد که کسی در حال تسلیم شدن باشد و نخواهد کاری را ادامه دهد.
۴- um den heißen Brei reden
«um den heißen Brei reden» که ترجمه تحتاللفظی آن «حرف زدن در اطراف ماش داغ» میباشد، در واقع به معنی طفره یا حاشیه رفتن است. بنابراین هر زمان که در مورد آنچه واقعاً در رابطه با موضوع خاصی اهمیت دارد صحبت نمیکنید، آنچه انجام میدهید "um den heißen Brei reden" است.
مثلا شاید شما برنده لاتاری شدهاید اما به همه میگویید که وضعیتتان خیلی تفاوتی نکرده است و تنها چند دلار بیشتر در حسابتان دارید؛ یا شاید از مدرسه اخراج شدهاید اما به همه میگویید که به دلیل خاصی نمیتوانید به مدرسه بروید. در چنین حالتی، گفته میشود که شما در حال طفره رفتن هستید.
۵- die Nase (gestrichen) voll haben
Die Nase (gestrichen) voll haben (پُر بودن بینی) به این معنی است که فرد از چیزی یا کسی سیر شده باشد. این یکی از محبوبترین جملات ناب المانی بوده و اغلب آن را در مکالمات روزمره میشنوید.
این ضربالمثل کاملاً غیررسمی است. برای قویتر کردن عبارت «Die Nase voll haben»، میتوانید یک «gestrichen» جلوی voll اضافه کنید و در چنین مواقعی همه باید بدانند که شما به شدت از آن چیز (یا کس) خسته شدهاید.
۶- aus dem Nähkästchen plaudern
«از جعبه خیاطی صحبت کردن» ترجمه تحتاللفظی «aus dem Nähkästchen plaudern» است. اما مفهوم این جمله چیست؟ این جمله آلمانی به معنای «برملا کردن راز» است، اما به جعبه خیاطی چه ربطی دارد؟
جعبههای خیاطی قبلا جای خوبی برای پنهان کردن اسرار بودند. بنابراین در زمانهای گذشته، زنان اغلب اسرارخود را در جعبه خیاطی همراه با ابزار خیاطی خود پنهان میکردند. این به نظر مکان مناسبی برای اسرار بود، زیرا فقط زنان به آن دسترسی داشتند.
۷- ins Gras beißen
این یکی کمی غیرمؤدبانه است. شما از «ins Gras beißen» (به معنای گاز گرفتن علفها) در یک مکالمه روزمره استفاده نمیکنید، مگر اینکه بخواهید آن را به عنوان شوخی به کار ببرید زیرا این ضربالمثل آلمانی بسیار غیررسمی میباشد. این ضربالمثل به قرن هفدهم برمیگردد و به معنای «مردن» است.
ضربالمثل «ins Gras beißen» ارتباط نزدیکی با سربازانی دارد که در جنگ جان خود را از دست دادهاند، زیرا گفته میشد که هنگام افتادن بر زمین، افراد مجروح یا کشتهشده علفها را گاز میگرفتند.
همچنین، گونهای از این عبارت را میتوان در کتاب مقدس (نسخه کینگ جیمز) در اوایل سال ۱۶۱۱ یافت: "آنهایی که در بیابان زندگی میکنند در برابر او تعظیم خواهند کرد و دشمنانش خاک را خواهند لیسید."
۸- Schnee von gestern
Schnee von gestern (به معنای برف دیروز) یکی از جملات ناب المانی برای زمانی است که میخواهیم به چیزی اشاره کنیم که به گذشته دور مربوط میباشد. یک داستان جالب پشت "Schnee von Gestern" وجود دارد. این ضربالمثل به فرانسوا ویلون، شاعر فرانسوی قرن پانزدهم نسبت داده میشود.
برای اینکه معنای پشت عبارات و جملات جذاب آلمانی را بهتر درک کنید، میتوانید خودتان دست به کار شوید و به یادگیری این زبان بپردازید! توصیه ما برای شروع، کلاسهای آلمانی فرادرس است که تمامی سطوح (از مبتدی تا پیشرفته) را پوشش میدهد.
۹- Morgenstund hat Gold im Mund
ما در فارسی ضربالمثلی داریم که میگوید: «سحرخیز باش تا کامروا شوی.» انگلیسیها میگویند: «The early bird catches the worm».
معادل آلمانی برای این ضربالمثلها، «Morgenstund hat Gold im Mund» است که معنی تحتاللفظی آن "ساعتهای اولیه صبح طلا در دهان دارد" میباشد.
۱۰- Lügen haben kurze Beine
در زبان انگلیسی، گفته میشود که «دروغ پا ندارد» (A lie has no legs). به نظر آلمانیها دروغ پا دارد، اما پاهای آن بسیار کوتاه هستند. معنای عبارت آلمانی Lügen haben kurze Beine این است که دروغ شما را تا جای دوری نمیبرد و به احتمال زیاد دوام زیادی نخواهد داشت.
۱۱- Butter bei die Fische
این یکی از جملات ناب المانی است که یعنی باید به اصل مطلب برسید و بیشتر از این طفره نروید.
۱۲- Mit der Tür ins Haus fallen
معلوم نیست این جمله واقعاً از کجا آمده، اما با آن میتوان یک جمله عالی ساخت که به راحتی قابل درک باشد. «در» (Türe) در ضربالمثل آلمانی "Mit der Tür ins Haus fallen" نشاندهنده جداکننده حوزه عمومی و حوزه خصوصی است.
همچنین میتوان گفت که درها، آنچه در خارج (جهان عمومی) و آنچه در داخل (داخل خانه و غیره) اتفاق میافتد را از هم جدا میکنند.
بنابراین، "Mit der Tür ins Haus Fallen" به این معنی است که کسی به آن مانع بین دنیای بیرون و درون احترام نمیگذارد، و مانند گاو وارد در میشود (مثلاً در رابطه با چیزی خیلی خصوصی یا خودمانی سوال میپرسد).
۱۳- wer A sagt، muss auch B sagen
درک این عبارت آلمانی بسیار آسان است. ترجمه تحتاللفظی آن چنین چیزی خواهد بود: «هر کسی که A را میگوید، نیاز به گفتن B نیز دارد». منشا دقیق این ضربالمثل آلمانی جای بحث دارد.
این ضربالمثل را به چند روش میتوان توضیح داد. سادهترین توضیح: این ضربالمثل آلمانی صرفاً بر اساس الفبا ایجاد شده است، زیرا در الفبا B بعد از A میآید.
۱۴- etwas im Schilde führen
سپر یک سلاح دفاعی است، اما در گذشته سپر خیلی بیشتر از اینها بود. در قرون وسطی، سپرها معمولاً دارای تاجها (نشانهایی) بودند که باعث میشدند سایرین حامل سپر را بشناسند و همچنین درباره هویت و قصد او بیشتر بدانند.
بنابراین، "im Schilde führen" به این معنی است که صاحب سپر در واقع چیزی را همراه با سپر خود حمل میکند: تاج (نشان) که روی سپر نقش بسته است. و این نماد همیشه حامل پیام خاصی (استعاری) بود.
حال، "im Schilde führen" به عنوان یکی از جملات ناب المانی، کنایهای از این واقعیت است و این معنی را میدهد که شخص "چیزی در آستین خود دارد". بنابراین، شخص قصد خاصی دارد که مردم هنوز از آن بیخبرند (زیرا او آن را نمیگوید).
۱۵- auf großem Fuß leben
در زبان آلمانی درباره کسی که مانند یک ارباب زندگی میکند میگویند: «روی پاهای بزرگ زندگی میکند».
همچنین، در آلمانی، ضربالمثل دیگری وجود دارد که کمابیش به همین معناست: «In Saus und Braus leben».
بنابراین، کسی که میتوان درباره او عبارت "auf großem Fuß leben" یا "In Saus und Braus leben" را به کار برد، کسی است که مانند یک ارباب زندگی میکند و معمولاً پول زیادی در اختیار دارد.
۱۶- die Katze im Sack kaufen
ترجمه تحتاللفظی "Die Katze im Sack kaufen" این است: «یک گربه در کیف خریدن». داستان این عبارت به حدود قرن شانزدهم برمیگردد، زمانی که بازرگانان خوک، خرگوش و سایر حیوانات با ارزش را در کیف میفروختند.
هنگامی که خریدار بیخبر کیف خود را به خانه میبرد و میخواست آن را باز کند، گاهی میدید حیوان دیگری مانند غاز یا اردک یا گربه به جای آن از کیف بیرون میآید. بدیهی است که خریدار بیچاره، فریب خورده بود. در نتیجه، میتوان گفت معنای این جمله «تا چیزی را ندیدهای آن را نخر» است.
نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)
دیدگاه خود را ثبت کنید: