خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را
بهترین و بدترین سن کودکان برای طلاق والدین
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار می گیرد که دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت می کند، از محیط خانواده است. تأثیر طلاق والدین بر کودکان و نوجوانان چیزی نیست که بتوان به سادگی و بدون آگاهی از آن عبور کرد.
یکی از بحران های شایع زندگی افراد متأهل طلاق است. در سایه ی طلاق، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده و ناخواسته دچار آسیب هایی می شوند که تا پایان عمر زندگی آن ها را دست خوش تغییراتی ناخوشایند می کند.
تصمیم به جدایی و طلاق یک تصمیم عادی نیست؛ اما وقتی در اعماق وجودتان در مورد زندگی مشترکتان احساس غم میکنید وقت آن است که به پزشک مشاور مراجعه کنید. مشاور در ابتدا با شنیدن حرفهای دو طرف در جلساتی که باهم دارید سعی در رفع اختلافات میکند. شاید در این راه موفق باشد، اما گاهی تشخیص او جدایی است، آن زمان که هیچ راهی مشکل را حل نکرده و فقط روح و روان طرفین با زندگی در کنار هم تراشیده میشود.
سنی که در آن والدین طلاق میگیرند نیز بر نحوه واکنش و درک کودکان و نوجوانان از ساختار جدید خانواده تأثیر میگذارد. در این مقاله خلاصهای ازآنچه کودکان و نوجوانان در سنین مختلف درک میکنند و اینکه چگونه باید در این دوران رفتار کنید را برایتان شرح خواهیم داد.
متأسفانه ضربهای که قبل از رسیدن کودک به سن پیشدبستانی اتفاق میافتد قطعاً تأثیر خود را خواهد گذاشت. وقتی ناگهان کودک نبود یکی از والدین را احساس میکند بیقرارتر و عصبیتر میشود. احساس ناامنی میکند و وابستهتر میشود. رشد کودک دچار اختلال شده و به نقطه عطف قبلی پسرفت میکند مثلاً کودک دوسالهای که یک سال است پستانک استفاده نکرده دوباره به آن تمایل پیدا کند.
بیشتر او را در آغوش بگیرید و به او احساس امنیت دهید، وسایل آسایش او را فراهم کنید و حواس و توجه بیشتری را صرف او کنید.
گاهی اوقات طلاق شکل زشتی به خود گرفته یا منجر به خروج یکی از والدین از زندگی فرزند میشود؛ اما بدانید که ایجاد یک محیط محبتآمیز، امن و حمایتکننده که در آن فرزندتان در معرض افراد و موقعیتهای جدید قرار میگیرد، کمک زیادی خواهد کرد. ممکن است برای مدتی سخت باشد؛ اما سازگاری آنها در این سن بیشتر است.
وقتی والدین دعوا میکنند به شدت احساس میکنند دنیایشان ترسناک شده است. این احساس باعث گریه، ترس و واکنشهای معصومانه آنها همراه است و التماس میکنند که دست از دعوا بکشید و مانند قبل باشید.
کودکان پیشدبستانی فکر میکنند همهچیز تقصیر آنهاست و همین احساس گناه مشکلات زیادی مانند مشکلات خواب را برایشان به دنبال دارد؛ اما شاید بعد از طلاق و ثبات زندگی و با گذشت زمان اوضاع بهبود پیدا کند.
حوادث قبل از طلاق میتواند خاطرات ماندگار و احساسات گیجکنندهای را برای کودک برجای بگذارد؛ اما به محض اینکه روال زندگی به ثبات و آرامش برسد کودک شما میتواند دوباره احساس امنیت کرده و روی زندگی خود احساس کنترل داشته باشد.
برای کاهش تأثیرات منفی در این سن تا جایی که ممکن است در حضور فرزندتان مجادله نکنید. دعواهای پر سروصدا را به حداقل رسانده و به یکدیگر بددهنی نکنید و به او احساس گناه ندهید.
کودکان شش تا دوازدهساله
سختترین سن برای مواجه با طلاق والدین برای کودکان شش تا دوازدهسالگی است. آنها در این سن بهاندازه کافی بزرگ هستند و همهچیز را به خاطر میآوردند. احساسات آنها پیچیدهتر شده و ممکن است سؤالاتی مانند موارد زیر را داشته باشند:
• اگه منو دوست دارید چرا نمیتونید باهم بمونید؟
• مگه من چی کار کردم؟
• شاید چون کارهایی که خواستید رو انجام ندادم دارید این کارو میکنید.
• قول میدم بچه خوبی بشم.
• شاید دیگه من رو دوست ندارند و برای همین از هم جدا میشن؟
آنها خودشان را دلیل اصلی جدایی شما میدانند و این احساسات میتواند منجر به افسردگی کوتاهمدت یا بلندمدت شود. اثرات آنچه در این سالها اتفاق میافتد میتواند بر سلامت عاطفی آینده او تأثیر بگذارد. کودک شما ممکن است گوشهگیر، منزوی و مضطرب شود.
در این زمان ممکن است کودک باخشم به والد دیگر حملهور شده و جمله «من میخوام با بابا زندگی کنم» یا «من مامان رو دوست دارم» را بگویند. تأثیر طلاق والدین بر کودکان در این دوران بیشتر است.
والدین در این سن باید در مقابل کودک با هم مهربان بوده و در حضور او مجادله نداشته باشند. سعی کنید اختلافات را به حداقل برسانید و جزئیات طلاق یا جدایی را پشت درهای بسته یا با کمک یک میانجی یا مشاور طلاق بررسی کنید.
بهترین حالت این است که والدین هر دو به عنوان حامیان با محبت، به طور فعال در زندگی او حضور داشته باشند؛ اما اگر در موقعیتی هستید که مورد آزار و اذیت یا خشونت خانگی قرار میگیرید، بهترین چیز برای فرزندتان ممکن است غیبت یکی از والدین باشد.
دریافت مشاوره از طریق یک درمانگر حرفهای و حمایت عاطفی از طریق خانواده و دوستان میتواند کمک بزرگی در طول و بعد از طلاق باشد. همچنین برای فرزندان والدین مطلقه کتابهایی وجود دارد که میتواند مؤثر واقع شود.
نوجوانان خودمحور بوده و برخلاف دوران ابتدایی، زندگی آنها بیشتر در خارج از خانه است. شاید آنها نگران این باشند که طلاق والدین زندگی اجتماعی آنها را تحت تأثیر قرار دهد و وجهه آنها در میان دوستانشان خدشهدار شود.
بهتر است در مورد افکار و احساسات او صحبت کنید، به حرفهایش بیشتر گوش دهید و در صورت لزوم به مشاور مراجعه کنید. با او رابطهای دوستانه داشته باشید و ذهن او را با بیان کردن اختلافات و مشکلاتی که با همسرتان دارید خراب نکنید.
سعی کنید تصویر بدی از همسرتان در ذهن او ایجاد نکنید، البته اگر پدر یا مادر مشکل رفتاری جدی داشته است و نتوانسته ظاهر خوب خود را حفظ کند تلاش برای این کار از سوی شما بیفایده است.
تأثیر طلاق والدین بر کودکان در هر سنی سخت و دشوار است و میتواند تأثیرات ماندگاری در او ایجاد کند. فراموش نکنید در تمام این موارد فرزندتان به شما و حمایتتان نیاز دارد بنابراین باید مراقب خودتان باشید، به مشاور طلاق مراجعه کنید و از حمایت خانواده یا دوستان بهره بگیرید.
اگر حفظ رابطه ناممکن است و حتی مشاورین هم جدایی را راهحل نجات طرفین میدانند و به هیچوجه امکان آشتی وجود ندارد، این را بدانید که بچهها انعطافپذیرند و گاهی اوقات بهترین راه، جدایی است. دوره بلوغ تقریباً حساسترین و بحرانیترین سن برای جدایی است. بحران هویت در دوران نوجوانی به همراه مسئله جدایی میتواند به کلی باعث تخریب هویت فرزندتان شود. نوجوان در این سن خود مختار و استقلال طلب می شود.
خانواده کوچک ترین و در عین حال مهم ترین واحد اجتماعی است. چرا که شخصیت افراد اجتماع در محیط خانواده شکل می گیرد و هرگونه عدم ثبات و ناپایداری در ساختار خانواده ، بر اعضای آن و به تبع بر جامعه تأثیر می گذارد. طلاق عامل استرس زای بسیار قوی می باشد که فرزندان را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد.
فقدان پدر و یا مادر سخت ترین ضربات و عمیق ترین جراحات را بر روح و روان کودک و یا نوجوان وارد می سازد.
فرزندان طلاق سطوح پایین تر خودکارآمدی، عزت نفس و حمایت اجتماعی را دارند و این فرزندان مستعد آسیب های روانشناختی از جمله : انزوا، اضطراب ، افسردگی ، مشکلات اجتماعی ، مشکلات مربوط به توجه و افکار و رفتارهای خشونت آمیز می باشند.
یکی از بحران های شایع زندگی افراد متأهل طلاق است. در سایه ی طلاق، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده و ناخواسته دچار آسیب هایی می شوند که تا پایان عمر زندگی آن ها را دست خوش تغییراتی ناخوشایند می کند.
تصمیم به جدایی و طلاق یک تصمیم عادی نیست؛ اما وقتی در اعماق وجودتان در مورد زندگی مشترکتان احساس غم میکنید وقت آن است که به پزشک مشاور مراجعه کنید. مشاور در ابتدا با شنیدن حرفهای دو طرف در جلساتی که باهم دارید سعی در رفع اختلافات میکند. شاید در این راه موفق باشد، اما گاهی تشخیص او جدایی است، آن زمان که هیچ راهی مشکل را حل نکرده و فقط روح و روان طرفین با زندگی در کنار هم تراشیده میشود.
سنی که در آن والدین طلاق میگیرند نیز بر نحوه واکنش و درک کودکان و نوجوانان از ساختار جدید خانواده تأثیر میگذارد. در این مقاله خلاصهای ازآنچه کودکان و نوجوانان در سنین مختلف درک میکنند و اینکه چگونه باید در این دوران رفتار کنید را برایتان شرح خواهیم داد.
کودکان زیر سه سال
کودکان از همان ابتدا همهچیز را درک میکنند و حوادث تلخ پیرامون آنها را ناراحت میکند. شاید کودک سهساله شما واقعاً دعوای پدر و مادرش را در دوسالگی به یاد بیاورد اما باگذشت زمان آنها را فراموش کند؛ اما این به این معنی نیست که نوزادان و کودکان نوپا تحت تأثیر طلاق والدین قرار نمیگیرند.متأسفانه ضربهای که قبل از رسیدن کودک به سن پیشدبستانی اتفاق میافتد قطعاً تأثیر خود را خواهد گذاشت. وقتی ناگهان کودک نبود یکی از والدین را احساس میکند بیقرارتر و عصبیتر میشود. احساس ناامنی میکند و وابستهتر میشود. رشد کودک دچار اختلال شده و به نقطه عطف قبلی پسرفت میکند مثلاً کودک دوسالهای که یک سال است پستانک استفاده نکرده دوباره به آن تمایل پیدا کند.
بیشتر او را در آغوش بگیرید و به او احساس امنیت دهید، وسایل آسایش او را فراهم کنید و حواس و توجه بیشتری را صرف او کنید.
گاهی اوقات طلاق شکل زشتی به خود گرفته یا منجر به خروج یکی از والدین از زندگی فرزند میشود؛ اما بدانید که ایجاد یک محیط محبتآمیز، امن و حمایتکننده که در آن فرزندتان در معرض افراد و موقعیتهای جدید قرار میگیرد، کمک زیادی خواهد کرد. ممکن است برای مدتی سخت باشد؛ اما سازگاری آنها در این سن بیشتر است.
کودکان سه تا پنج سال
در سن سه تا پنجسالگی، کودکان درک بیشتری از محیط دارند، زیاد سؤال میپرسند و متوجه تفاوتها میشوند. نه اینکه بدانند طلاق چیست بلکه به شدت به امنیت و ثبات حضور والدینشان متکی هستند و به تجربیات و احساسات ناشناخته عکسالعمل نشان میدهند.وقتی والدین دعوا میکنند به شدت احساس میکنند دنیایشان ترسناک شده است. این احساس باعث گریه، ترس و واکنشهای معصومانه آنها همراه است و التماس میکنند که دست از دعوا بکشید و مانند قبل باشید.
کودکان پیشدبستانی فکر میکنند همهچیز تقصیر آنهاست و همین احساس گناه مشکلات زیادی مانند مشکلات خواب را برایشان به دنبال دارد؛ اما شاید بعد از طلاق و ثبات زندگی و با گذشت زمان اوضاع بهبود پیدا کند.
حوادث قبل از طلاق میتواند خاطرات ماندگار و احساسات گیجکنندهای را برای کودک برجای بگذارد؛ اما به محض اینکه روال زندگی به ثبات و آرامش برسد کودک شما میتواند دوباره احساس امنیت کرده و روی زندگی خود احساس کنترل داشته باشد.
برای کاهش تأثیرات منفی در این سن تا جایی که ممکن است در حضور فرزندتان مجادله نکنید. دعواهای پر سروصدا را به حداقل رسانده و به یکدیگر بددهنی نکنید و به او احساس گناه ندهید.
کودکان شش تا دوازدهساله
سختترین سن برای مواجه با طلاق والدین برای کودکان شش تا دوازدهسالگی است. آنها در این سن بهاندازه کافی بزرگ هستند و همهچیز را به خاطر میآوردند. احساسات آنها پیچیدهتر شده و ممکن است سؤالاتی مانند موارد زیر را داشته باشند:
• اگه منو دوست دارید چرا نمیتونید باهم بمونید؟
• مگه من چی کار کردم؟
• شاید چون کارهایی که خواستید رو انجام ندادم دارید این کارو میکنید.
• قول میدم بچه خوبی بشم.
• شاید دیگه من رو دوست ندارند و برای همین از هم جدا میشن؟
آنها خودشان را دلیل اصلی جدایی شما میدانند و این احساسات میتواند منجر به افسردگی کوتاهمدت یا بلندمدت شود. اثرات آنچه در این سالها اتفاق میافتد میتواند بر سلامت عاطفی آینده او تأثیر بگذارد. کودک شما ممکن است گوشهگیر، منزوی و مضطرب شود.
در این زمان ممکن است کودک باخشم به والد دیگر حملهور شده و جمله «من میخوام با بابا زندگی کنم» یا «من مامان رو دوست دارم» را بگویند. تأثیر طلاق والدین بر کودکان در این دوران بیشتر است.
والدین در این سن باید در مقابل کودک با هم مهربان بوده و در حضور او مجادله نداشته باشند. سعی کنید اختلافات را به حداقل برسانید و جزئیات طلاق یا جدایی را پشت درهای بسته یا با کمک یک میانجی یا مشاور طلاق بررسی کنید.
بهترین حالت این است که والدین هر دو به عنوان حامیان با محبت، به طور فعال در زندگی او حضور داشته باشند؛ اما اگر در موقعیتی هستید که مورد آزار و اذیت یا خشونت خانگی قرار میگیرید، بهترین چیز برای فرزندتان ممکن است غیبت یکی از والدین باشد.
دریافت مشاوره از طریق یک درمانگر حرفهای و حمایت عاطفی از طریق خانواده و دوستان میتواند کمک بزرگی در طول و بعد از طلاق باشد. همچنین برای فرزندان والدین مطلقه کتابهایی وجود دارد که میتواند مؤثر واقع شود.
نوجوانی
وقتی فرزندتان دوران نوجوانی را سپری میکند، درک عمیقی از آنچه در خانه در حال وقوع است دارد. خصوصاً وقتی آشفتگی زندگی و خانه را در برگرفته است. حتی آنها نقش منجی را بازی کرده و سعی در حلوفصل اختلاف میان والدینشان دارند. آنها در مورد طلاق والدین احساس گناه نمیکنند و به نظرشان با هم بودن به هر قیمتی بهترین راه است.نوجوانان خودمحور بوده و برخلاف دوران ابتدایی، زندگی آنها بیشتر در خارج از خانه است. شاید آنها نگران این باشند که طلاق والدین زندگی اجتماعی آنها را تحت تأثیر قرار دهد و وجهه آنها در میان دوستانشان خدشهدار شود.
بهتر است در مورد افکار و احساسات او صحبت کنید، به حرفهایش بیشتر گوش دهید و در صورت لزوم به مشاور مراجعه کنید. با او رابطهای دوستانه داشته باشید و ذهن او را با بیان کردن اختلافات و مشکلاتی که با همسرتان دارید خراب نکنید.
سعی کنید تصویر بدی از همسرتان در ذهن او ایجاد نکنید، البته اگر پدر یا مادر مشکل رفتاری جدی داشته است و نتوانسته ظاهر خوب خود را حفظ کند تلاش برای این کار از سوی شما بیفایده است.
تأثیر طلاق والدین بر کودکان در هر سنی سخت و دشوار است و میتواند تأثیرات ماندگاری در او ایجاد کند. فراموش نکنید در تمام این موارد فرزندتان به شما و حمایتتان نیاز دارد بنابراین باید مراقب خودتان باشید، به مشاور طلاق مراجعه کنید و از حمایت خانواده یا دوستان بهره بگیرید.
اگر حفظ رابطه ناممکن است و حتی مشاورین هم جدایی را راهحل نجات طرفین میدانند و به هیچوجه امکان آشتی وجود ندارد، این را بدانید که بچهها انعطافپذیرند و گاهی اوقات بهترین راه، جدایی است. دوره بلوغ تقریباً حساسترین و بحرانیترین سن برای جدایی است. بحران هویت در دوران نوجوانی به همراه مسئله جدایی میتواند به کلی باعث تخریب هویت فرزندتان شود. نوجوان در این سن خود مختار و استقلال طلب می شود.
خانواده کوچک ترین و در عین حال مهم ترین واحد اجتماعی است. چرا که شخصیت افراد اجتماع در محیط خانواده شکل می گیرد و هرگونه عدم ثبات و ناپایداری در ساختار خانواده ، بر اعضای آن و به تبع بر جامعه تأثیر می گذارد. طلاق عامل استرس زای بسیار قوی می باشد که فرزندان را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد.
فقدان پدر و یا مادر سخت ترین ضربات و عمیق ترین جراحات را بر روح و روان کودک و یا نوجوان وارد می سازد.
فرزندان طلاق سطوح پایین تر خودکارآمدی، عزت نفس و حمایت اجتماعی را دارند و این فرزندان مستعد آسیب های روانشناختی از جمله : انزوا، اضطراب ، افسردگی ، مشکلات اجتماعی ، مشکلات مربوط به توجه و افکار و رفتارهای خشونت آمیز می باشند.
نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)
دیدگاه خود را ثبت کنید: