خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را
آموزش دستور زبان فارسی : د ذ (دال ذال)
ادبای قدیم میان دال و ذال فرقی گذاشته اند، دال در بسیاری از کلمات فارسی در قدیم ذال بوده و مثل ذال تلفط میشده بمرور زمان تلفظش تبدیل شده و دال شده است و شعرای قدیم در ان کلمات دال را با ذال قافیه نمیکردند قاعده شناختن و تمیز دادن دال را از ذال چنین گفته اند : هر گاه قبل آنها حرفی متحرک یا حروف : آ ، او ، ی ، یعنی حرف مد باشد ذال است و گرنه دال :
(1) ببرد ، گنبد ، نود ، بود ، نمود ، گشود ، باد ، یاد ، داد ، شنید ، رسید ، برید
در ایام پیشین روی آنها نقطه میگذاشتند و چنین مینوشتند :
ببرذ ، گنبذ ، نوذ ، بوذ ، نموذ ، گشوذ ، باذ ، یاذ ، داذ ، شنیذ ، رسیذ ، بریذ .
ولی امروز رعایت این قاعده را نکنند و همه را دال تلفظ کنند.
(2) : مرد ، برد ، آورد ، سرد ، زرد
چنانکه شاعر نیز در این اشعار بیان نموده :
آنانکه بفارسی سخن میرانند در معرض دال و ذال را ننشانند
ماقبل وی ار ساکن جز دال بود دال است وگرنه ذال معجم خوانند
همچنین شاعری دیگر درین قطعه گوید :
در زبان فارسی فرق میان دال و ذال باتوگویم زانکه نزدیک افاضل مبهم است
پیش ازو در لفظ مفرد گر صحیح ساکن است دال باشد ورنه باقی جمله ذال معجم است
و چون در هنگام ضرورت در اشعار دال را با ذال قافیه میکردند بدان اشاره میکردند و پوزش میخواستند که ایشان را بخطا و اشتباه نسبت ندهند چنانکه انوری در رباعی ذیل ، ذال را با دال قافیه کرده و عذر خواسته »
دستت بسخا چون ید بیضا بنمود از جود تو بر جهان جهانی افزود
کس چون تو سخی نه هست و نه خواهد بود گو قافیه دال شو زاهی عالم جود
که کلمات : بنمود ، افزود ، خواهد بود ، فارسی و حروف آخر آنها ذال و جود کلمه عربی و حرف آخر آن دال است.
آموزش قبلی : آموزش دستور زبان فارسی : حروف هجا
آموزش بعدی : آموزش دستور زبان فارسی : ه ملفوظ و غیر ملفوظ
(1) ببرد ، گنبد ، نود ، بود ، نمود ، گشود ، باد ، یاد ، داد ، شنید ، رسید ، برید
در ایام پیشین روی آنها نقطه میگذاشتند و چنین مینوشتند :
ببرذ ، گنبذ ، نوذ ، بوذ ، نموذ ، گشوذ ، باذ ، یاذ ، داذ ، شنیذ ، رسیذ ، بریذ .
ولی امروز رعایت این قاعده را نکنند و همه را دال تلفظ کنند.
(2) : مرد ، برد ، آورد ، سرد ، زرد
چنانکه شاعر نیز در این اشعار بیان نموده :
آنانکه بفارسی سخن میرانند در معرض دال و ذال را ننشانند
ماقبل وی ار ساکن جز دال بود دال است وگرنه ذال معجم خوانند
همچنین شاعری دیگر درین قطعه گوید :
در زبان فارسی فرق میان دال و ذال باتوگویم زانکه نزدیک افاضل مبهم است
پیش ازو در لفظ مفرد گر صحیح ساکن است دال باشد ورنه باقی جمله ذال معجم است
و چون در هنگام ضرورت در اشعار دال را با ذال قافیه میکردند بدان اشاره میکردند و پوزش میخواستند که ایشان را بخطا و اشتباه نسبت ندهند چنانکه انوری در رباعی ذیل ، ذال را با دال قافیه کرده و عذر خواسته »
دستت بسخا چون ید بیضا بنمود از جود تو بر جهان جهانی افزود
کس چون تو سخی نه هست و نه خواهد بود گو قافیه دال شو زاهی عالم جود
که کلمات : بنمود ، افزود ، خواهد بود ، فارسی و حروف آخر آنها ذال و جود کلمه عربی و حرف آخر آن دال است.
آموزش قبلی : آموزش دستور زبان فارسی : حروف هجا
آموزش بعدی : آموزش دستور زبان فارسی : ه ملفوظ و غیر ملفوظ
نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)
دیدگاه خود را ثبت کنید: