خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را


آموزش دستور زبان فارسی : ه ملفوظ و غیر ملفوظ

آموزش دستور زبان فارسی : ه ملفوظ و غیر ملفوظ
نویسنده : امیر انصاری
هاء بر دو قسم است : ملفوظ و غیر ملفوظ .

نرم افزار سامانه مودیان راهکار
هاء ملفوظ یا (گویا) آنست که نوشته شود و خوانده شود : هیچ، شهر، راه.


این (ها) در اول و وسط و آخر کلمه در آید : هر، زهر، گاه.

هاء غیر ملفوظ یا (پوشیده) که پیشینیان آنرا مختفی نیز نامیده اند آنست که نوشته شود و خوانده نشود و تنها برای نمودن حرکت ماقبل خود بکار رود : زنده، بنده، تشنه.
این (ها) همیشه بآخر کلمات درآید و جانشین کاف باشد و در اول و وسط کلمه داخل نگردد : ریشه، خنده، مرده، پیشه.
اینکه گفته شده هاء غیر ملفوظ جانشین کاف باشد و در اول و وسط کلمه داخل نگرد : ریشه، خنده، مرده، پیشه.
اینکه گفته شده هاء غیر ملفوظ جانشین کاف باشد برای آنست که در زبان فارسی پیش از اسلام بجای (ه) کاف بوده است چنانکه کلمات : بنده، جامه، نامه، ساده را : بندک، جامک، نامک، سادک می نوشتند و تلفظ میکردند. و کتاب (کارنامه) اردشیر بابکان سرسلسله پادشاهان ساسانی را (کارنامک) مینوشتند و میخواندند و بهمین جهت چون آنرا بزبان عرب نقل کرده اند (کارنامج) گفته اند که مطابق قانون تعریب کاف فارسی به (جیم) تبدیل شده.

از برای هاء غیرملفوظ خواص چندیست :

(1) در جمع به (آن) بکاف فارسی بدل گردد : زنده، زندگان، تشنه، تشنگان، پیوسته، پیوستگان.

بروزگار سلامت شکستگان دریاب
که جز خاطر مسکین بلا بگرداند

سعدی

تشنگان را نماید اندر خواب
همه عالم بچشم چشمه آب

سعدی

(2) در جمع به (ات) بجیم بدل گردد : نوشته، نوشتجات، دسته، دستجات، روزنامه، روزنامجات، کارخانه، کارخانجات.

(3) در اتصال بیاء مصدری بکاف فارسی بدل شود : زنده، زندگی، پاینده؛ پایندگی، خسته، خستگی، درمانده، درماندگی.

دانش و آزادگی و دین و مروت
اینهمه را خادم درم نتوان کرد
قانع بنشین و هر چه داری بپسند
خواجگی و بندگی بهم نتوان کرد

(4) در اتصال به (یاء ضمیر) و (یاء نکره) و (یاء نسبت) پیش از (ی) الف افزایند : تو خسته ای، آمده ای، خانه ای خریدم، دیوانه ای را دیدم، این مرد ساده ایست، این بازرگان آباده ایست.

در این زمان چنین معمول شده بود که بجای افزودن الف پیش از یاء همزه ای روی هاء غیر ملفوظ میگذاشتند، و آنرا یاء تلفظ میکردند و یا را نمی نوشتند : رفتۀ، آمدۀ، دیوانۀ، پیرایۀ، سادۀ، میانۀ.

در کلمات ذیل بر خلاف قیاس یاء نسبیت بکاف فارسی بدل گردیده و اینکه بعضی آنرا همزه تصور کرده اند، اشتباه است :

خانه، خانگی، هفته، هفتگی، جامه، جامگی، خیمه، خیمگی

الا یا خیمگی خیمه فرو هل
که پیش آهنگ بیرون شد زمنزل

منوچهری

(5) در اتصال بکاف تصغیر بگاف فارسی تبدیب شود : دایه، دایگ، جوجه، جوجگک، موزگک.

بسته زیر گلو از غالیه تحت الحنکی
کرده مرپایکها راز لکاموزگکی

منوچهری

(6) در هنگام اضافه یاء تلفظ شود ولی در نوشتن همزه ای روی (ه) گذارند و یاء را ننویسند

میزنم هر نفس از دست فراقت فریاد
آه اگر نالۀ زارم نرساند بتو باد
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

حافظ

(ة)


حرف (ة) که در زبان عرب گرد و مدور نوشته میشود و در زبان فارسی گاهی مانند هاء غیر ملفوظ بکار رود و احکام این بر آن واقع گردد : جمله، خیمه، مسامحه، نقشه، مضایقه، مخامصه، مرافعه. و گاهی آنرا تلفظ کنند و کشیده نویسند : مرحمت، شفقت، رحمت، نعمت، سبقت، نسبت.

برای مشاهده فهرست آموزش های این دوره آموزشی بر روی لینک زیر کلیک کنید :


آموزش قبلی : آموزش دستور زبان فارسی : د ذ (دال ذال)

آموزش بعدی : آموزش دستور زبان فارسی : واو معدوله

نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)

دیدگاه خود را ثبت کنید:

انتخاب تصویر ویرایش حذف
توجه! حداکثر حجم مجاز برای تصویر 500 کیلوبایت می باشد.


دسته بندی مطالب خوش آموز