خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را


ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : مقدمه (1)

ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : مقدمه (1)
نویسنده : امیر انصاری
"من قصد دارم تا دنیای سیگاری بودن را شفا دهم."

سیستم یکپارچۀ سازمانی راهکار



مشغول صحبت با همسرم بودم. او فکر می کرد که من متحول شده ام. او بارها شاهد تلاش های ناموفق من برای ترک سیگار بوده است. آخرین تلاش من برای ترک سیگار مربوط به دو سال پیش بود. من واقعاً شش ماه تمام لب به سیگار نزدم و در برزخ ترک سیگار بودم، اما در پایان تسلیم شدم و یک سیگار روشن کردم. من از اینکه اعتراف کنم مثل یک کودک گریه کردم شرمنده نیستم. من گریه می کردم چون می دانستم که محکوم شده ام تا آخر عمرم سیگاری باشم. من تلاش زیادی را برای آن کار گذاشته بودم و بدبختی های زیادی را در آن راه تحمل کرده بودم اما می دانستم که هرگز توانایی لازم برای این امتحان را ندارم. من مرد خشنی نیستم، اما اگر هر فرد غیر سیگاری دیگری در آن هنگام به من می گفت که روش ساده، فوری و دائمی برای ترک سیگار وجود دارد، من دیگر مسئولیت واکنش هایم نسبت به او را نمی پذیرفتم. با این حال، من متقاعد شده بودم که هر دادگاهی در جهان که هیئت منصفۀ آن فقط از افراد سیگاری تشکیل شده باشد، به خاطر کشتن آن آدم حق را به من می داد.

شاید شما هم به این نتیجه رسیده باشید که روش ساده ترک سیگار غیر ممکن است. اگر اینطور باشد، من از شما خواهش می کنم که این کتاب را به سطل زباله نیندارید. لطفاً به من اعتماد کنید. من به شما اطمینان می دهم که به سادگی می توانید سیگار را ترک کنید.

به هر حال، دو سال بعد، هنگامی که آخرین سیگار خود را خاموش کردم، حتی به همسرم هم نگفتم که من یک غیر سیگاری هستم، اما قصد داشتم تا بقیه جهان را هم درمان کنم. باید اعتراف کنم که در آن زمان شکاک بودن همسرم را تا حدودی آزار دهنده می یافتم. با این حال، اصلاً احساس شادی من کم نشد، نشاط من را تصور کنید که می دانستم در حال حاضر یک فرد غیرسیگاری خوشحال هستم و چشم انداز من تاحدی تغییر کرده بود. با استفاده از مزایای ادراک، من می توانستم با نگرش او همدردی کنم، من الان می فهمم چرا جویسی و دوستان نزدیک من و بستگانم فکر می کردند که من یک کاندید مناسب برای رفتن به تیمارستان بودم.

حالا که پشت سرم را نگاه می کنم، به نظر می رسد که تمام وجود من آمادۀ حل مشکل سیگار کشیدن بود. حتی آن سالهای نفرت انگیز که به عنوان یک حسابدار قانونی آموزش می دادم و ممارست می کردم، در کمک کردن به من برای کشف راز تلۀ سیگار کشیدن بی ارزش بودند. جمله معروفی است که می گوید: "شما نمی توانید همۀ مردم را برای همیشه گول بزنید"، اما من ایمان دارم که شرکتهای دخانیات این کار را سالهاست که انجام داده و می دهند. من همچنین بر این باور هستم که من اولین نفری بودم که تلۀ دخانیات را واقعاً درک کرد. اگر به نظرتان می رسد که مغرور هستم، اجازه بدهید عجله کنم و بگویم که این برای من هیچ اعتباری نمی آورد، فقط شرایط زندگی من بوده است.

روز مهم 15 جولای 1983 بود، که در آن روز آخرین سیگار را خاموش کردم. متوجه شدم که چیزی را کشف کرده ام که هر فرد سیگاری برای به دست آوردن آن دعا می کند: یک راه ساده برای ترک سیگار.

بعد از اینکه این روش را روی برخی دوستان و خویشاوندان سیگاری ام امتحان کردم، حسابداری را ترک کردم و تبدیل شدم به یک مشاور تمام وقت که به بقیۀ افراد سیگاری کمک کنم تا از سیگار رها شوند.

اولین ویرایش این کتاب را در سال 1985 نوشتم. یکی از مواردی که در آن شکست خوردم، مردی که در فصل 25 کتاب داستانش را توضیح داده ام، برای من الهام بخش بود. او دوبار مرا ملاقات کرد، و هر دوی ما در برخی وهله ها به گریه افتادیم. او چنان مضطرب بود که من نتوانستم او را به اندازۀ کافی آرام کنم تا حرفهایم را کامل به او بزنم. امیدوارم که او به این کتاب دسترسی داشته باشد و بتواند پیام من را بخواند.

من شکی نداشتم که "روش سادۀ من برای ترک سیگار"، برای همه به همان اندازه موثر خواهد بود که برای من تاثیر مثبت داشته است. با این حال هنگامی که می خواستم این روش را در قالب کتاب مطرح کنم، نگران بودم. من تحقیقات بازار خودم را انجام دادم. امّا نظرات بسیار دلگرم کننده نبود:

"چگونه یک کتاب می تواند به من کمک کند سیگار را ترک کنم؟ آنچه که من نیاز دارم اراده است!"

یکی از نظرات

"چگونه یک کتاب می تواند از این انحراف وحشتناک جلوگیری کند؟"

یکی دیگر از نظرات

علاوه بر این نظرات بدبینانه من شکهای خودم را نیز داشتم. اغلب در کلینیک ترک سیگار، برای من مشخص می شد که یک مشتری یک نکتۀ مهم را که به او یادآور می شدم، اشتباه برداشت می کرد. در کلینیک من می توانستم این سوء برداشت را به او یادآوری کنم و ذهنیتش را اصلاح کنم. اما یک کتاب چگونه می تواند سوء برداشت های خواننده را تصحیح کند؟ من زمانهایی را به خاطر می آورم که برای حسابدار شدن کتابها را مطالعه می کردم، هنگامی که یک بخش از کتاب را متوجه نمی شدم و یا با آن موافق نبودم، در آنجا ناامید می شدم، چرا که شما نمی توانید از کتاب بخواهید توضیح بیشتری به شما بدهد، همچنین بخوبی می دانستم که امروزه تلویزیون و ویدیوها وجود دارند و خیلی از مردم هم به مطالعه عادت ندارند.

به تمامی این عوامل یک فاکتور دیگر را نیز اضافه کنید و آن اینکه من یک نویسنده نبودم و از محدودیت هایی نویسندگی آگاهی زیادی نداشتم. من مطمئن بودم که می توانستم رو در روی یک فرد سیگاری بنشینم و او را متقاعد کنم که موقعیت های اجتماعی بدون در نظر گرفتن اشتباه آنها چقدر می تواند لذت بخش تر باشد. ما آن را به عنوان شکستمان در نظر می گیریم، ما در متقاعد کردن آن افراد سیگاری در اینکه چقدر راحت و لذت بخش می توانند سیگار را ترک کنند شکست می خوریم.

ادامه مقدمه در بخش بعدی ...


قبلی : ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : هشدار

بعدی : ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : مقدمه (2)

نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)

دیدگاه خود را ثبت کنید:

انتخاب تصویر ویرایش حذف
توجه! حداکثر حجم مجاز برای تصویر 500 کیلوبایت می باشد.