خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را


Listening 2.12 - 2.19 - 2.25

Listening 2.12 - 2.19 - 2.25
نویسنده : امیر انصاری
در اینجا متن فایل های صوتی Listening 2.12 - 2.19 - 2.25 از کتاب American English File 1 را همراه با ترجمۀ آن و همینطور خود فایل صوتی اش در اختیار دارید.

نرم افزار سامانه مودیان راهکار



\(\text{2.12}\)

Listening 2.12 - 2.19 - 2.25
مجری: اوکی تیم (گروه). خوب، شغل وین چیست؟
کیت: اوکی، شما لباس های خاص می پوشید، شما با ده نفر دیگر کار می کنید، کلی پول بدست می آورید. وین، آیا بازیکن فوتبال هستید؟
وِین: بله.
مجری: خیلی خوب بود! و شغل تانیا؟
دیوید: بزار ببینیم. او هم بیرون و هم داخل کار می کند. در آخرهفته ها کار می کند. با کامپیوتر کار نمی کند. لباسهای مخصوصی می پوشد. خیلی مسافرت می کند. کلی پول بدست می آورد. ما فکر می کنیم مهماندار هواپیما باشد.
مجری: آیا درسته وین؟
وِین: نه، اشتباهه. تانیا یک مدله.

\(\text{2.19}\)

Listening 2.12 - 2.19 - 2.25
کوین: آیا فیلم جنگ ستارگان را دوست داری؟
سامانتا: نه.
کوین: چرا نه؟ فیلم فوق العاده ایه.
سامانتا: من فیلمهای علمی تخیلی دوست ندارم.
کوین: چه نوع فیلمهایی دوست داری؟
سامانتا: فیلمهای خارجی را دوست دارم، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی.
کوین: اوه.
سامانتا: سالاد من خیلی خوبه.
کوین: همبرگر من هم همینطور.
سامانتا: چه نوع موزیکی دوست داری؟
کوین: موسیقی؟ من عاشق هوی متالم. تو چطور؟
سامانتا: اپرا.
کوین: اپرا - این چیزی نیست که من ازش لذت ببرم!
کوین: آخر هفته ها چکار می کنی؟
سامانتا: به رستوران ها می روم. آشپزی می کنم. من عاشق غذاهای خوبم. تو چطور؟
کوین: خوب، من آشپزی نمی کنم! دوستانم را ملاقات می کنم و بازیهای کامپیوتری بازی می کنیم.
سامانتا: دوستانت را ملاقات می کنی و بازیهای کامپیوتری بازی می کنی. واو.
کوین: کمی آب می خواهی؟
سامانتا: اوه، معذرت می خوام. سلام. اوه؟ چرا؟ الان؟ اوکی. یک دقیقه دیگر می بینمت. ببشخید کوین من باید بروم. از آشناییت خوشحال شدم. خداحافظ.
کوین: اوه. بای.
پیش خدمت: بفرمایید صورتحسابتان.
کوین: صورتحساب! هی، سامانتا. صبر کن!

\(\text{2.25}\)

Listening 2.12 - 2.19 - 2.25
راب: ام... جنیفر؟
جِنی: راب؟
راب: بله، سلام. از آشناییت خوشوقتم، جنیفر.
جِنی: جنی صدام بزن. منم از دیدنت خوشحالم.
راب: به لندن خوش آمدی. آیا دیر کردم؟
جِنی: ام...فقط یک کمی.
راب: ساعت چنده؟
جِنی: نه و ربع.
راب: واقعاً متاسفم. امروز ترافیک وحشتناک بود.
جِنی: مشکلی نیست.
راب: حالت چطوره؟ هتل چطوره؟
جِنی: هتل خیلی خوبه. اما صبحانه عالی نیست. من یک فنجان قهوۀ خوب می خوام. نه قهوۀ هتل، یک قهوۀ واقعی.
راب: اوکی، بریم یک قهوه بگیریم.
جِنی: آیا وقت دارم؟ یک جلسه در ساعت نه و نیم دارم.
راب: با دنیل؟
جِنی: بله.
راب: نگران نباش. کلی وقت داریم، دفتر خیلی نزدیکه. خوب، جنی کجای نیویورک زندگی می کنی؟

نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)

دیدگاه خود را ثبت کنید:

انتخاب تصویر ویرایش حذف
توجه! حداکثر حجم مجاز برای تصویر 500 کیلوبایت می باشد.