خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را


Listening 3.64 - 3.68 - 4.6

Listening 3.64 - 3.68 - 4.6
نویسنده : امیر انصاری
در اینجا متن فایل های صوتی Listening 3.64 - 3.68 - 4.6 از کتاب American English File 1 را همراه با ترجمۀ آن و همینطور خود فایل صوتی اش در اختیار دارید.

سیستم یکپارچۀ سازمانی راهکار



\(\text{3.64}\)

Listening 3.64 - 3.68 - 4.6 Listening 3.64 - 3.68 - 4.6
راب: خوب، جنی، ما یک صبح آزاد داریم. می خواهی چکار کنی؟
جنی: خوب، تو در زندگی در لندن باتجربه ای! چی پیشنهاد می دی؟
راب: خوب، می توانیم به دوچرخه سواری برویم.
جنی: من دوچرخه ندارم.
راب: می توانیم دوچرخه هایی اجاره کنی. آسان است.
جنی: باحاله.
راب: اوکی، عالی شد. بنابراین ما می توانیم از وسط پارکها دوچرخه سواری کنیم و تو هم می توانی اندکی از لندن را ببینی. اوه، صبر کن. آه، اوه. دنیله. دنیل، سلام!
دنیل: سلام راب. امروز صبح لازمه که یک مصاحبه انجام بدی، با یک هنرمند. او از گروه "تیت مدرن" است.
راب: آیا می توانم دوشنبه این مصاحبه را انجام دهم؟
دنیل: متاسفم، او فقط امروز صبح می تونه این مصاحبه رو انجام بده.
راب: اوکی، جزئیاتش را برایم بفرست.
دنیل: خیلی متشکرم راب.
راب: متاسفم.
جنی: مشکلی نداره، درک می کنم. کار است دیگر (کاریش نمی توان کرد).
راب: اما بعدش (بعد از مصاحبه) می توانم بیرون گالری "تیت مدرن" با تو ملاقات کنم. در خیابان "ساوث بانک" است.
جنی: می توانم پیدایش کنم. من یک نقشه دارم و می توانم تا آنجا دوچرخه سواری کنم.
راب: پس بیا رأس ساعت دوازده همدیگر را ملاقات کنیم.
جنی: عالیه.

\(\text{3.68}\)

Listening 3.64 - 3.68 - 4.6 Listening 3.64 - 3.68 - 4.6
راب: در مورد هوا متاسفم.
جنی: آره...اما چه منظره ای! این پل هم خیلی عالی است.
راب: این پل "میلینیم" است. برای ماشین ها نیست و فقط برای افراد است. این اولین پل جدید بر روی رودخانۀ تایمز در یکصد سال اخیر است.
جنی: تو شبیه یک راهنمای تور هستی!
راب: متاسفم...سال گذشته با معمارش مصاحبه کردم. خوب دوست داری کجا رو ببینی؟
جنی: چه چیزی برای دیدن هست؟
راب: خوب، از اونجایی که الان اینجا هستیم می توانیم اول گالری "تیت مدرن" را بازید کنیم، و بعدش می توانیم به تئاتر گلوب برویم. آیا شکسپیر را دوست داری؟
جنی: نه واقعاً. در کالج بیش از حد شکسپیر خوانده ام. دنییله. ببخشید. سلام دنیل.
دنیل: سلام جنیفر. روز آزادت چطوره؟ آیا از لندن لذت می بری؟
جنی: قطعاً. فوق العاده است.
دنیل: گوش بده، امروز مقداری وقت آزاد دارم. مایلی برای ناهار همدیگر رو ملاقات کنیم؟
جنی: این نهایت لطف توست دنیل، اما متاسفم، نمی توانم. الان واقعاً خیلی از دفترکار دورم.
دنیل: خوب. مشکلی نیست. شاید یک وقته دیگه.
جنی: مطمئناً. خداحافظ.
راب: چی می خواست؟ چیز مهمی بود؟
جنی: اصلاً. هی، بیا داخل گالری "تیت مدرن" برویم.
راب: بله حتماً. بالای سقفش یک رستوران عالی هست. منظره اش محشر است. تیت مدرن تا سال \(1981\) یک نیروگاه برق بود. آیا می دونستی؟
جنی: نمی دونستم. آیا چیز دیگری هم دربارۀ تیت مدرن می دونی؟
راب: ممنون که پرسیدی. در واقع اطلاعات خیلی زیادی راجع بهش دارم.
جنی: اوه، عالیه!

\(\text{4.6}\)

Listening 3.64 - 3.68 - 4.6
سپس کارآگاه از باربارا پرسش کرد.
کارآگاه: دیشب بعد از شام چکار کردید؟
باربارا: بعد از شام؟ با گوردون کارت بازی کردم و سپس به رختخواب رفتم.
کارآگاه: ساعت چند بود؟
باربارا: حدود یازده و نیم. یادم می اید که به ساعتم نگاه کردم.
کارآگاه: آیا از اتاق پدرتان صدایی شنیدید؟
باربارا: نه، چیزی نشنیدم.
کارآگاه: خانم تراورز، آیا هیچ مشکلی با پدرتان داشتید؟
باربارا: نه، به هیچ وجه مشکلی با او نداشتم. پدرم یک مرد فوق العاده و یک پدر فوق العاده بود. متاسفم، کارآگاه.
کارآگاه: نگران نباشید، خانم تراورز. سوال دیگری نیست.

نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)

دیدگاه خود را ثبت کنید:

انتخاب تصویر ویرایش حذف
توجه! حداکثر حجم مجاز برای تصویر 500 کیلوبایت می باشد.