خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را


Listening 4.7 - 4.8 - 4.9

Listening 4.7 - 4.8 - 4.9
نویسنده : امیر انصاری
در اینجا متن فایل های صوتی Listening 4.7 - 4.8 - 4.9 از کتاب American English File 1 را همراه با ترجمۀ آن و همینطور خود فایل صوتی اش در اختیار دارید.

سیستم یکپارچۀ سازمانی راهکار



\(\text{4.7}\)

Listening 4.7 - 4.8 - 4.9
سپس، کارآگاه از گوردون اسمیت پرس و جو کرد.
کارآگاه: بعد از شام چکار کردید، گوردون؟
گوردون: با باربارا کارت بازی کردم. بعد او رفت که بخوابد.
کارآگاه: آیا شما هم به رختخوابتان رفتید؟
گوردون: نه. در اتاق پذیرایی ماندم و یک فنجان چای خوردم. سپس به رختخواب رفتم.
کارآگاه: ساعت چند بود؟
گوردون: دقیقاً یادم نیست. به ساعتم نگاه نکردم.
کارآگاه: آیا در طول شب هیچ صدایی نشنیدید؟
گوردون: نه، نشنیدم. من خیلی خسته بودم. خیلی خوب خوابیدم.
کارآگاه: شما و آقای تراورز شرکای تجاری بودید، اینطور نیست؟
گوردون: بله، درست است.
کارآگاه: و درک می کنم که کسب و کار خیلی خوبی است.
گوردون: بله، کارآگاه هست.
کارآگاه: و الان این کسب و کار شماست.
گوردون: گوش بدهید کارآگاه، من جرمی را نکشتم. او شریک و دوستم بود.

\(\text{4.8}\)

Listening 4.7 - 4.8 - 4.9 Listening 4.7 - 4.8 - 4.9
در پایان، کارآگاه از کلودیا سیمونه پرس و جو کرد.
کارآگاه: دیشب بعد از شام چکار کردید؟
کلودیا: به اتاقم رفتم حمام کردم و به رختخواب رفتم.
کارآگاه: ساعت چند بود؟
کلودیا: حدود 11.
کارآگاه: آیا چیزی شنیدید؟
کلودیا: بله. شنیدم که کسی داخل اتاق جرمی می شود. حدود ساعت 12 بود.
کارآگاه: او چه کسی بود؟
کلودیا: آماندا بود. همسرش.
کارآگاه: آیا مطمئنید؟ آیا او را دیدید؟
کلودیا: خوب، نه، او را ندیدم. اما مطمئنم آماندا بود.
کارآگاه: شما دستیار آقای تراورز بودید، کلودیا.
کلودیا: بله، بودم.
کارآگاه: آیا فقط دستیارش بودید؟
کلودیا: منظورتان چیست؟
کارآگاه: آیا عاشق آقای تراورز بودید؟
کلودیا: نه، نبودم.
کارآگاه: حقیقت لطفاً کلودیا.
کلودیا: خوب، کارآگاه. من عاشقش بودم و او هم گفته بود که عاشق من است. او گفته بود که می خواهد همسرش آماندا را ترک کند و با من ازدواج کند. من احمق بودم. من او را باور کردم. او از من سوء استفاده کرد، کارآگاه! خیلی از او عصبانی بودم.
کارآگاه: آیا او را کُشتی؟
کلودیا: نه، کارآگاه، من عاشق جرمی بودم.

\(\text{4.9}\)

Listening 4.7 - 4.8 - 4.9
قبل از شام، گوردون در کتابخانه با آقای جرمی ملاقات کرد.
گوردون: تولدت مبارک، جرمی.
جرمی: آه، متشکرم گوردون.
گوردون: جرمی گوش بده، می خواهم دربارۀ باربارا با تو صحبت کنم.
جرمی: باربارا؟ مشکل چیست؟
گوردون: دقیقاً یک مشکل نیست. من عاشق او هستم و می خواهم با او ازدواج کنم.
جرمی: ازدواج با باربارا؟ با دخترم ازدواج کنی! آیا دیوانه شدی؟ هرگز! تو عاشق باربارا نیستی. فقط پولش را می خواهی!
گوردون: این درست نیست جرمی. من عاشق او هستم.
جرمی: به من گوش کن. اگر با باربارا ازدواج کنی بعد از مرگ من کل ثروتم به کلودیا می رسد.
گوردون: به کلودیا؟ به دستیارت؟
جرمی: بله.
گوردون: آیا این حرف آخرت است، جرمی؟
جرمی: بله همین است.
آماندا: همگی بیایید شام!
خواننده: در نیمه شب گوردون در اتاق پذیرایی بود. چایش را تمام کرد و از پله ها بالا رفت.
جرمی: کیه؟ گوردون؟

نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)

دیدگاه خود را ثبت کنید:

انتخاب تصویر ویرایش حذف
توجه! حداکثر حجم مجاز برای تصویر 500 کیلوبایت می باشد.