در اینجا متن فایل های صوتی Listening 5.38 - 5.42 - 5.49 - 5.51 از کتاب American English File 1 را همراه با ترجمۀ آن و همینطور خود فایل صوتی اش در اختیار دارید.





\(\text{5.38}\)


جنی: راب!
راب: جنی، سلام. متاسفم کمی دیر کردم.
جنی: مسأله ای نیست.
راب: جداً؟
جنی: جداً!
راب: پیامت رو دریافت کردم.
جنی: قهوه یا چیز دیگه ای می خوای؟
راب: نه، متشکرم. دربارۀ چی می خواستی صحبت کنی؟ تو فکر می کنی لندن بهترین شهر دنیاست و نمی خواهی به خونه برگردی.
جنی: نه دقیقاً این. ما از تو می خواهیم که به نیویورک بیایی.
راب: من؟ به نیویورک؟!
جنی: من با باربارا دربارۀ تو صحبت کردم. بارابارا را که می شناسی، رئیسم است؟ او هم مقالات تو را دوست دارد. خوب مایلی به نیویورک بیایی و با ما کار کنی؟ فقط برای یک ماه. و یک ستون برای "نیویورک 24هفت" بنویسی. یا شاید هم یک پست روزانه؟
راب: واو، عالی به نظر میاد! اون را باید چی بنامم؟ "یک مرد انگلیسی در نیویورک"؟
جنی: چرا که نه! آیا بهش علاقه داری؟
راب: بله، خیلی. فوق العاده است! اما باید راجع بهش فکر کنم.
جنی: البته.
راب: کی باید تصمیم بگیرم؟
جنی: قبل از پایان همین هفتۀ جاری؟
راب: اوکی، عالیه. متشکرم.
جنی: حالا دیگه واقعاً باید برم.

\(\text{5.42}\)


جنی: کجاست؟ تلفنم کجاست؟!
راب: آیا دنبال این می گردی؟
جنی: راب! باورم نمی شه! تلفنم! تو یه قهرمانی، خیلی متشکرم.
راب: چیزی نیست. به من این شانس رو داد که دوباره ببینمت. و زمان بیشتری داشتم که دربارۀ پیشنهادت فکر کنم.
جنی: و؟
راب: با کمال میل می پذیرم. جداً می خوام که به نیویورک بیام و اونجا کار کنم.
جنی: عالیه راب! خیلی خوشحالم.
راب: منم همینطور. اوه، یک تماس از اِدی داشتی. من جواب ندادم. آیا او قصد داره در فرودگاه ملاقاتت کنه؟
جنی: ادی؟ نه او در کالیفورنیا در کالجه.
راب: در کالیفورنیا؟ اونجا تدریس می کنه؟
جنی: تدریس؟ نه دانش آموزه.
راب: دانش آموز؟
جنی: خوب، اون فقط 19 سالشه. ادی برادرمه.
اعلان: پرواز بعدی 232 به مقصد نیویورک هم اکنون آمادۀ سوار شدن است.
جنی: من باید برم.
راب: خوب، سفر خوبی داشته باشی.
جنی: متشکرم راب. خداحافظ.
راب: خداحافظ. در نیویورک می بینمت.

\(\text{5.49}\)

1. بله. من معمولاً فیلمها را بیش از یک یا دو بار نمی بینم. اما احتمالاً فیلم "آن یک زندگی فوق العاده است" از "فرانک کاپرا" را دست کم شش یا هفت بار دیده ام، زیرا هر کریسمس تلویزیون آن را پخش می کند. معمولاً بعد از ناهار روز کریسمس پخش می شود، درست وقتی که من سیر و کمی خواب آلودم، و دوست دارم که روی مبل بنشینم و فیلم ببینم. در واقع فکر می کنم که فیلم خیلی خوبی است.
   
   
2. بله، فیلم "امپراطوری ضربه می زند"، فیلم دوم "جنگ ستارگان"، پنجمین قسمت از سری. شاید آن را بیست بار دیده باشم. این بهترین فیلم مورد علاقۀ من است، و هر وقت که دختری را ملاقات می کنم، همیشه این فیلم را با او تماشا می کنم. این یک نوع آزمایش است. اگر او این فیلم را دوست نداشته باشد، بعد من با خودم فکر می کنم که رابطۀ ما جواب نخواهد داد.
   
   
3. بله. "فلش دنس". آن را بیش از صدبار دیده ام. واقعاً عاشقم آنم. عاشق موسیقی اش هستم، و این فیلم حالم را خوب می کند. هر وقت که افسرده باشم به خودم می گویم، اوکی "فلش دنس" را تماشا خواهم کرد. همیشه حالم را بهتر می کند. تا حالا سه بار دی وی دی آن را خریده ام، چون وقتی یک دی وی دی را بیش از حد پخش می کنید دیگر درست کار نمی کند.
   

\(\text{5.51}\)


جِس خوب، برای تولدم می خوای منو کجا ببری؟
مَت می خوام یه جای واقعاً خوب ببرمت. آیا تابحال به رستوران "پیکینگ داک" در خیابان 24ام رفتی؟
جِس در خیابان 24ام. آره، رفتم.
مَت اوه، نه! کِی اونجا رفتی؟
جِس ماه گذشته. با چندتا از همکارام رفتم.
مَت اوکی. یه جای دیگه. آیا تابحال در رستوران "اَپِتیتو" در خیابان دوم غذا خوردی؟ اونها پاستاهای خوشمزه ای درست می کنند.
جِس می دونم. دوبار اونجا بودم. اما می تونیم همونجا بریم. من عاشق غذاهای ایتالیایی هستم.
مَت نه، گوش کن. چرا دوباره به همون رستوران "لوئیجی" نریم؟ دفعۀ قبل غذای عالی و خوبی اونجا خوردیم. یادت میاد؟ اون پیش خدمت ایتالیایی برات آواز خوند. خیلی رومانتیک بود!
جِس نه، یادم نمیاد.
مَت یادت نمیاد؟
جِس نه، یادم نمیاد چون من نبودم. من هرگز در "لوئیجی" نبودم.
مَت اوه. دوباره حافظۀ بد من.
جِس خوب، با کی اونجا رفته بودی؟ با دوست دختر قبلیت؟
مَت نه، نه، من با... خواهرم اونجا رفته بودم. آره، با خواهرم.
جِس خواهرت، آها؟ بیا فراموشش کنیم. فکر نمی کنم بخوام برای جشن تولدم بیرون برم.