خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را
book 4000 essential english words 1 - Unit 5 - Word List & Exercise
aware
آگاه، مطلع
If you are aware of something, you know about it.
-►I was not aware of the ringing phone.
اگر از چیزی اطلاع دارید، در موردش می دانید.
من از زنگ تلفن خبر نداشتم.
badly
به طرز بدی
Badly means in a severe or harmful way.
-► He hurt his arm badly playing with friends.
به معنی به طور سخت و آسیب زنننده ای است
او در بازی با دوستش دستش به طرز بدی آسیب دید.
belong
تعلق داشتن، متعلق بودن
If something belongs to you, you own it.
-►The blue suit belongs to Paul.
اگر چیزی به شما متعلق است، مال شماست.
لباس آبی مال پل است.
continue
ادامه دادن، پیگیری کردن
To continue something is to keep doing it.
-► She stood under her umbrella as the rain continued to fall.
دنبال کردن چیزی به معنی ادامه دادن آن است.
همچنان که باران در حال باریدن بود، او زیر چترش ایستاده بود.
error
ارور، خطا
An error is something you do wrong.
-►i made an error on my report, so my boss was angry.
ارور چیزی است که شما به اشتباه انجام می دهید.
در گزارشم اشتباه کردم از این رو رئیسم عصبانی شد.
experience
تجربه
An experience is something you have seen or done.
-►Rock climbing was a fun experience.
تجربه چیزی است که شما دیده یا انجام داده اید.
صخره نوردی تجربه ای جالب بود.
field
مزرعه، دشت، رشته
A field is a big area of land.
-►The field of flowers looked so pretty.
دشت محدوده ای بزرگ از زمین است.
دشت گل ها خیلی زیبا به نظر می رسید.
hurt
آسیب، صدمه
To hurt is to do something that makes you feel pain.
-►She hurt her leg falling down the stairs.
آسیب به معنی انجام کاری است که منجر به احساس درد می شود.
با افتادن از پله ها پایش صدمه دید.
judgment
عقیده، داوری، قضاوت
Judgment is the ability to form opinions or decisions.
-► It’s good judgment to recycle your aluminum cans.
قضاوت، صلاحیت شکل گیری نظرات و تصمیمات است.
بازیابی قوطی های آلومینیومی تان، رای خوبی است.
likely
احتمالا
If something likely happens, it will probably happen.
-►I will likely stay at home and watch TV tonight.
اگر احتمالا اتفاقی بیفتد، محتمل است که رخ دهد.
احتمالا امشب در خانه بمانم و تلویزیون ببینم.
normal
عادی
If something is normal, it is not strange nor surprising to you.
-►It is normal for me to bathe every night.
اگر چیزی عادی است، برای شما عجبی و غافلگیر کننده نیست.
برای من عادی است که هر شب حمام کنم.
rare
کمیاب، نادر
If something is rare, you do not see it very often.
-►It is rare for him to miss his flight.
اگر چیزی کمیاب است، زیاد آن را نمی بینید.
برای او ندرت رخ می دهد که پروازش را از دست دهد.
relax
ریلکس، استراحت
To relax is to rest.
-►The frog relaxed in the warm sun.
ریلکس یعنی استراحت کردن.
قورباغه در گرمای خورشید استراحت کرد.
request
درخواست
To request something is to ask for it.
-►The little girl requested a special gift from Santa Claus.
درخواست به معنی خواستن چیزی است.
دختر کوچولو هدیه ای ویژه از بابانوئل درخواست کرد
reside
اقامت، ساکن شدن
To reside means to live somewhere permanently or for a long time.
-►My brother and his family reside in a lovely house on the beach.
اقامت معنی زندگی کردن بطور دائم یا به مدتطولانی در جاییست.
برادر من و خانواده اش در یک خانه دوست داشتنی در ساحل زندگی می کنند.
result
A result is something that happens because of something else.
پی آمد، نتیجه
-►As a result of all the rain, the man had to climb on the roof.
ریزالت چیزی است که به خاطر (به دلیل) چیز دیگری اتفاق می افتد.
به خاطر باران، آن مرد مجبور بود بالای سقف برود.
roll
غلطان
To roll is to move by turning over and over.
-► You must roll the ball into the pins when you bowl.
چیزی است که با غلطاندن حرکت می کند.
وقتی بولینگ بازی می کنید، باید توپ را به طرف پین ها غل دهید.
since
از آنجایی که، از آن موقع تا الان
Since is used to talk about a past event still happening now.
-► Since 1992, he has been driving that car.
Since برای حرف زدن در مورد رخدادی که از گذشته تا کنون رخ می دهد استفاده می شود.
از سال 1992 او با آن ماشین را می راند.
visible
قابل مشاهده
If something is visible, it can be seen.
-►The moon and stars were visible in the night sky.
اگر چیزی نمایان باشد، قابل دیدن است.
ماه و ستارگان در آسمان شب قابل رویت بودند.
wild
وحشی، رام نشده
If something is wild, it is found in nature.
-► You should be careful around a fox, because it is a wild animal.
اگر چیزی وحشی است، در طبیعت آن(موجود) است.
باید مراقب روباه باشد چرا که یک حیوان وحشی است.
پس از لغات این Unit حالا نوبت به پاسخ دادن به تمرینات این بخش می رسد. با دقت سوال ها را خوانده و پاسخ دهید و سپس به پاسخ نامه سوالات که در انتهای مطلب قرار داده شدهف مراجعه کنید و جواب های خود را مقایسه کنید.
نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)
دیدگاه خود را ثبت کنید: