خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را
book 4000 essential english words 1 - Unit 9 - Word List & Exercise
against
علیه، مقابل
To be against something is to be touching it or opposed to it.
-►They both leaned against the wall.
مقابل چیزی بودن به معنی لمس آن یا مخالفت با آن است.
هر دو به دیوار تکیه داده بودند
beach
ساحل
The beach is a sandy or rocky place by the ocean.
-►The little girl built a sandcastle on the beach.
ساحل مکانی شنی یا صخره ای در کنار اقیانوس و دریاست.
دختر کوچولو یک قلعه شنی در ساحل ساخت.
damage
خسارت، آسیب
To damage something is to break it.
-►The car was damaged in the accident.
آسیب به چیزی به معنی شکستن(خراب کردن آن) آن است.
در تصادف خودرو آسیب دید.
discover
کشف کردن، یافتن
To discover something is to find it for the first time.
-►I discovered some new information in this book!
کشف چیزی به معنی یافتن آن برای بار نخست است.
من قدری اطلاعات جدید را در این کتاب یافتم.
emotion
هیجان
An emotion is how you feel.
-►Anger is a common emotion that we all feel.
هیجان، احساسی است که شما می کنید.
خشم یک هیجان رایج است که همه احساس می کنیم.
fix
تعمیر کردن، درست کردن
To fix something is to make it work.
-►My dad has many tools to help him fix broken things.
تعمیر کردن چیزی به معنی درست کردن برای کار کردن است.
پدرم ابزارهای بسیاری دارد تا در تعمیر کردن چیزهای خراب به او کمک کند.
frank
رک، صریح
If you are frank, you are being very honest.
-►The teacher had a frank discussion with her students.
اگر صریح(رک)هستید، صادق هستید.
معلم بحثی صریح با شاگردانش داشت.
identify
شناسایی
To identify something is to be able to name it.
-►I used the file to identify his name.
شناسایی چیزی یعنی توانایی نام نهادن به آن است.
من از پرونده(اش) برای شناسایی نامش استفاده کردم.
island
جزیره
An island is land in the middle of water.
-►japan is a group of islands.
جزیره، خشکی ای در میان آب است.
ژاپن گروهی از جزایر است.
ocean
اقیانوس
The ocean is all of the salt water that surrounds land.
-►The ocean can make powerful waves.
اقیانوس همه آب شوری است که زمین را محاصره کرده است.
اقیانوس می تواند موج هایی قوی راه بندازد.
perhaps
شاید
Perhaps is used when you say that something could happen.
-►Perhaps I will eat an apple for lunch.
Perhaps زمانی که ممکن است اتفاقی رخ دهد استفاده می شود.
شاید من ناهار یک سیب بخورم.
pleasant
دلپذیر، مورد پسند اگر چیزی خوش آیند باشد از آن لذت می برید.
If something is pleasant, you enjoy it.
-►The character had a pleasant look on its face.
آن شخصیت نگاه خوش آیندی (دلپذیری) در چهره اش داشت.
prevent
جلوگیری
To prevent something is to stop it from happening.
-►The handcuffs prevented me from moving my hands.
جلوگیری کردن از چیزی یعنی مانع از رخ دادن آن است.
دست بند مانع از حرکت دستانم شد.
rock
سنگ
A rock is a hard thing in the dirt.
-►I stacked rocks on top of one another.
سنگ چیزی سفت و سخت در خاک است.
من سنگها را روی هم چیدم
save
نجات، ذخیره
To save something is to keep it from being hurt.
-►I want to help save the world.
نجات دادن چیزی یعنی مانع از آسیب دیدنش شود.
میخواهم به نجات دنیا کمک کنم.
Step
قدم، گام
To step is to walk.
-►Be careful where you step.
گام برداشتن یعنی راه رفتن.
مراقب جایی که قدم می گذارید باشید.
still
هنوز
Still is used when you say that a situation keeps going on.
-►They are still waiting in line to get tickets.
هنوز هنگامی استفاده می شود که وضعیتی کماکان ادامه دارد.
آنها هنوز در صف تهیه بلیط هستند.
taste
مزه، طعم
A taste is the flavor something makes in your mouth.
-►The taste of the fruit was sweet.
مزه، طعمی است که چیزی در دهانتان ایجاد می کند.
طعم آن میوه شیرین بود.
throw
گوینده
To throw something is to use your hand to make it go through the air.
-►The pitcher can throw the baseball very fast.
پرتاب کردن چیزی به معنای استفاده از دستتان برای عبورش از هواست.
پرتاب کننده بیس بال می تواند بسیار سریع توپ را پرتاب کند.
wave
موج
A wave is a line of water that moves higher than the rest of the water.
-►The water was filled with large blue waves.
موج، خطی از آب است که بالاتر از سایر آب ها حرکت می کند.
آب پر از امواج بزرگ آبی بود.
نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)
دیدگاه خود را ثبت کنید: