خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را
ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : فصل 4 . دام شیطانی (1)
سیگار کشیدن نامحسوس ترین تله ای است که انسان و طبیعت برای اختراع آن با هم همکاری کرده اند. چه چیزی باعث می شود تا در وهلۀ اول به این دام بیفتیم؟ هزاران فرد بزرگسال در حال حاضر در این دام گیر افتاده اند. آنها حتی به ما هشدار می دهند که این یک عادت کثیف و منزجز کننده است، که ما و ثروتمان را نابود کرده است، اما ما نمی توانیم باور کنیم که آنها از آن لذت نمی برند. یکی از جنبه های تاسف بار سیگار کشیدن این است که ما برای اینکه به دام آن بیفتیم سخت تلاش می کنیم.
این تنها تله ای در طبیعت است که هیچ تطمیع کردنی در آن نیست، هیچ قالب پنیری هم ندارد. چیزهایی که در فنرهای این تله هستند طعم شگفت انگیزی ندارند، بلکه برعکس طعم وحشتناکی هم دارند. اگر حداقل اولین سیگار طعم خوبی می داشت، می توانست زنگ خطر را برای افراد هوشمند به صدا در بیاورد، آنوقت می توانستیم بفهمیم چرا نصف جمعیت دنیا به صورت سیستماتیک حاضرند بابتش این هزینه ها را بکنند. اما از آنجایی که اولین سیگار مزه وحشتناکی دارد، مغز جوانمان به ما اطمینان می دهد که هرگز در دام آن نخواهیم افتاد، و ما با خودمان فکر خواهیم کرد، از آنجایی که از آن لذت نمی بریم هر وقت که بخواهیم می توانیم آن را کنار بگذاریم.
این تنها مخدری در طبیعت است که شما را از دستیابی به اهدافتان باز می دارد. در دوران ما پسرها معمولاً به این دلیل سیگار کشیدن را شروع می کردند که می خواستند شبیه هنرپیشه هایی چون همغری بوگارت یا کلینت ایستوود شوند. آخرین چیزی که با اولین سیگار احساس می کنید سختی است. شما شجاعت فرو بردن دود را ندارید، و حتی اگر سعی کنید این کار را بکنید به سرفه های شدید خواهید افتاد و سرگیجه می گیرید. تنها کاری که می خواهید انجام بدهید اینست که از بقیه پسرها دور شوید و چیزهای کثیف را دور بریزید.
برای زنان، هدف اینست تا شبیه بانوهای مدرن مصنوعی شوند. ما همگی آنها را دیده ایم که پُف کوچکی به سیگار می زنند و کاملاً مسخره به نظر می آیند. با گذشت زمان تمام این پسران و دختران آرزو می کردند که کاش برای اولین بار آن را شروع نمی کردند. تمامی این تصورات توهمی بیش نیستند و صرفاً با آگهی های تبلیغ کننده سیگار ایجاد شده اند. به نظر من مرحله ای میانی بین تازه کاران و سیگاری های قهار وجود ندارد.
سپس بقیۀ عمرمان را صرف این می کنیم که به خودمان توضیح دهیم چرا این کار را انجام می دهیم، و به بچه هایمان بگوییم که گرفتار نشوند، و در زمانهای گوناگون از خودمان فرار می کنیم.
این تله طوری طراحی شده است که ما تنها زمانی می توانیم آن را متوقف کنیم که برای زنده ماندن تحت فشار باشیم یا اینکه با کمبود پول مواجه شویم و یا احساس کنیم که یک جُذامی هستیم.
به محض اینکه ما سیگار کشیدن را متوقف می کنیم، ترسهای ترک اعتیاد نیکوتین ما را فرا می گیرد، و چیزی که برای رفع استرس بر آن تکیه داشتیم (سیگارمان)، مجبور می شویم که بدون آن ادامه بدهیم.
بعد از چند روز شکنجه، ما متوجه می شویم که تصمیم ما برای ترک سیگار، در زمان مناسبی انجام نشده است. ما باید منتظر زمانی باشیم که استرس کمتری داشته باشیم، و به محض اینکه استرس می آید دلایل ترک سیگار نابود می شوند. البته، آن زمان هرگز فرا نخواهد رسید، چرا که احساس می کنیم زندگی ما مدام پر از استرس است. همینطور که بزرگتر می شویم مسئولیت ها و تنش های ما بیشتر هم می شوند، هزینه مسکن، هزینه بچه ها، مسئولیت های بیشتر در شغلمان، غیره و غیره. این نیز یک توهم است. حقیقت اینست که پر استرس ترین دوران زندگی یک شخص همان دوران نوجوانی و بلوغ است. ما تمایل داریم تا مسئولیت را با استرس اشتباه بگیریم. افراد سیگاری به صورت اتوماتیک پر از استرس می شوند، چرا که برخلاف آنچه اجتماع سعی دارد به شما بفهماند، توتون شما را آرام نمی کند و استرس را از بین نمی برد. در واقع درست برعکس آن عمل می کند و شما را عصبی تر و پر استرس تر می کند.
ادامه فصل 4 در بخش بعدی ...
قبلی : ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : فصل 3 . چرا ترک کردن سخت است؟ (2)
بعدی : ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : فصل 4 . دام شیطانی (2)
این تنها تله ای در طبیعت است که هیچ تطمیع کردنی در آن نیست، هیچ قالب پنیری هم ندارد. چیزهایی که در فنرهای این تله هستند طعم شگفت انگیزی ندارند، بلکه برعکس طعم وحشتناکی هم دارند. اگر حداقل اولین سیگار طعم خوبی می داشت، می توانست زنگ خطر را برای افراد هوشمند به صدا در بیاورد، آنوقت می توانستیم بفهمیم چرا نصف جمعیت دنیا به صورت سیستماتیک حاضرند بابتش این هزینه ها را بکنند. اما از آنجایی که اولین سیگار مزه وحشتناکی دارد، مغز جوانمان به ما اطمینان می دهد که هرگز در دام آن نخواهیم افتاد، و ما با خودمان فکر خواهیم کرد، از آنجایی که از آن لذت نمی بریم هر وقت که بخواهیم می توانیم آن را کنار بگذاریم.
این تنها مخدری در طبیعت است که شما را از دستیابی به اهدافتان باز می دارد. در دوران ما پسرها معمولاً به این دلیل سیگار کشیدن را شروع می کردند که می خواستند شبیه هنرپیشه هایی چون همغری بوگارت یا کلینت ایستوود شوند. آخرین چیزی که با اولین سیگار احساس می کنید سختی است. شما شجاعت فرو بردن دود را ندارید، و حتی اگر سعی کنید این کار را بکنید به سرفه های شدید خواهید افتاد و سرگیجه می گیرید. تنها کاری که می خواهید انجام بدهید اینست که از بقیه پسرها دور شوید و چیزهای کثیف را دور بریزید.
برای زنان، هدف اینست تا شبیه بانوهای مدرن مصنوعی شوند. ما همگی آنها را دیده ایم که پُف کوچکی به سیگار می زنند و کاملاً مسخره به نظر می آیند. با گذشت زمان تمام این پسران و دختران آرزو می کردند که کاش برای اولین بار آن را شروع نمی کردند. تمامی این تصورات توهمی بیش نیستند و صرفاً با آگهی های تبلیغ کننده سیگار ایجاد شده اند. به نظر من مرحله ای میانی بین تازه کاران و سیگاری های قهار وجود ندارد.
سپس بقیۀ عمرمان را صرف این می کنیم که به خودمان توضیح دهیم چرا این کار را انجام می دهیم، و به بچه هایمان بگوییم که گرفتار نشوند، و در زمانهای گوناگون از خودمان فرار می کنیم.
این تله طوری طراحی شده است که ما تنها زمانی می توانیم آن را متوقف کنیم که برای زنده ماندن تحت فشار باشیم یا اینکه با کمبود پول مواجه شویم و یا احساس کنیم که یک جُذامی هستیم.
به محض اینکه ما سیگار کشیدن را متوقف می کنیم، ترسهای ترک اعتیاد نیکوتین ما را فرا می گیرد، و چیزی که برای رفع استرس بر آن تکیه داشتیم (سیگارمان)، مجبور می شویم که بدون آن ادامه بدهیم.
بعد از چند روز شکنجه، ما متوجه می شویم که تصمیم ما برای ترک سیگار، در زمان مناسبی انجام نشده است. ما باید منتظر زمانی باشیم که استرس کمتری داشته باشیم، و به محض اینکه استرس می آید دلایل ترک سیگار نابود می شوند. البته، آن زمان هرگز فرا نخواهد رسید، چرا که احساس می کنیم زندگی ما مدام پر از استرس است. همینطور که بزرگتر می شویم مسئولیت ها و تنش های ما بیشتر هم می شوند، هزینه مسکن، هزینه بچه ها، مسئولیت های بیشتر در شغلمان، غیره و غیره. این نیز یک توهم است. حقیقت اینست که پر استرس ترین دوران زندگی یک شخص همان دوران نوجوانی و بلوغ است. ما تمایل داریم تا مسئولیت را با استرس اشتباه بگیریم. افراد سیگاری به صورت اتوماتیک پر از استرس می شوند، چرا که برخلاف آنچه اجتماع سعی دارد به شما بفهماند، توتون شما را آرام نمی کند و استرس را از بین نمی برد. در واقع درست برعکس آن عمل می کند و شما را عصبی تر و پر استرس تر می کند.
ادامه فصل 4 در بخش بعدی ...
قبلی : ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : فصل 3 . چرا ترک کردن سخت است؟ (2)
بعدی : ترجمۀ کتاب روش ساده ترک سیگار نوشتۀ آلن کار : فصل 4 . دام شیطانی (2)
نمایش دیدگاه ها (0 دیدگاه)
دیدگاه خود را ثبت کنید: