خوش آموز درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را
book 4000 essential english words 1 - Unit 1 - Word List
afraid
ترسیدن
When someone is afraid, they feel fear.
-» The woman was afraid of what she saw
وقتی کسی بترسد. آنها احساس ترس می کنند
زن از چیزی که دیده بود میترسید.
agree
موافقت کردن
To agree is to say “yes” or to think the same way.
-►A: The food is very good in that restaurant. B: I agree with you.
موافقت کردن به این معنی است که بله بگویید و یا به همان روش فکر کنید.
A: غذا در آن رستوران بسیار خوب است. B: من با شما موافقم.
angry
عصبانی، خشمگین
When someone is angry, they may want to speak loudly or fight.
-►She didn’t do her homework, so her father is angry.
وقتیکه شخصی عصبانی است، ممکن است بخواهد با صدای بلند صحبت یا دعوا کند.
او(مونث)تکالیفش(تکالیف مدرسه) را انجام نداد از این رو پدرش عصبانی است.
arrive
رسیدن
To arrive is to get to or reach some place.
-►The bus always arrives at the corner of my street at 4:00
رسیدن جایی یا محلی است.
اتوبوس همیشه ساعت 4 به نبش خیابان من می رسد.
attack
حمله، تاخت و تاز
To attack is to try to fight or to hurt.
-► The man with the sword attacked the other man first.
تلاش برای جنگیدن یا صدمه وارد کردن است.
آن مرد با شمشیر اول(ابتدا، نخست) به مرد دیگر حمله کرد.
bottom
پایین، ته
The bottom is the lowest part.
-► The bottom of my shoe has a hole in it.
bottom به معنی پایین تر قسمت یا بخش می باشد.
ته کفشم سوراخ شده یا سوراخ دارد.
clever
باهوش
When someone is clever, they can solve a hard puzzle or problem.
-►The clever boy thought of a good idea.
وقتی کسی باهوش باشد می تواند پازل سخت یا مشکل را حل کند.
پسر باهوش به یک ایده خوب فکر کرد.
Cruel
ظالم و ستمگر
When someone is cruel, they do bad things to hurt others.
-► The cruel man yelled at his sister.
وقتی کسی ظالم است، اعمال بدی انجام می دهد تا سایرین را اذیت و آزار کند.
مرد ظالم سر خواهرش بلند فریاد زد.
finally
سرانجام سرانجام
If something happens finally, it happens after a longtime or at the end.
-► He finally crossed the finish line after five hours of running.
اگر چیزی در نهایت یا سرانجام اتفاق بیفتد، سرانجام یا در پایان رخ می دهد
او(مذکر) در نهایت پس از 5 ساعت دیدوم خط پایان را رد کرد.
hide
پنهان کردن، مخفی شدن
To hide is to try not to let others see you.
-►The other children will hide while you count to 100.
مخفی شدن یعنی نگذارید که دیگران شما را ببینند.
سایر بچه ها قایم می شوند وقتی شما تا 100 بشمارید(قایم موشک بازی).
hunt
شکار کردن
To hunt is to look for or search for an animal to kill.
-►Long ago, people hunted with bows and arrows.
hunt به معنی جستجوی یک حیوان برای کشتن آن است.
در گذشته دور(خیلی وقت پیش) مردم با تیر و کمان شکار می کردند.
lot
زیاد، بسیار
A lot means a large number or amount of people, animals, things, etc.
-►There are a lot of apples in the basket
بسیار به معنی تعداد زیادی از مردم، حیوانات و چیزها و غیره.. است.
تعداد زیادی سیب در این سبد وجود دارد.
middle
مرکز
The middle of something is the center or halfway point.
-► The Canadian flag has a maple leaf in the middle of it.
مرکز چیزی، وسط یا نیمه راه است.
پرچم کانادا یک برگ افرا در وسط دارد.
moment
لحظه
A moment is a second or a very short time.
-► I was only a few moments late for the meeting.
یک ثانیه یا یک زمان بسیار کوتاه است.
برای جلسه فقط لحظاتی تاخیر داشتم
pleased
خوشحال
When someone is pleased, they are happy.
-►She was pleased with the phone call she received.
کسی که راضی است، خوشحال است.
او از تماس تلفنی که داشت، خوشحال است.
promise
قول
To promise is to say you will do something for sure.
-►He promised to return my key by tomorrow.
قول دادن چیزی است که شما شما بگویید کاری را حتما انجام خواهید داد.
اول قول داده که کلید من را تا فردا پس دهد.
reply
جواب دادن
To reply is to give an answer or say back to someone.
-►She asked him what time his meeting was. He replied, “at three.”
به شخصی پاسخ دهید یا بگویید.
او از وی پرسید که جلسه اش ساعت چند بود. او پاسخ داد ساعت 3
safe
امن
When a person is safe, they are not in danger.
-►Put on your seat belt in the car to be safe.
وقتی کسی در امنیت است، در خطر نیست.
کمربندی ایمنی را در خودرو خود ببندید تا ایمن باشید.
trick
ترفند
A trick is something you do to fool another person.
-►His card trick really surprised us.
ترفند کاری است که شما برای فریب فرد دیگری انجام می دهید.
فن کارت بازی او واقعا ما رو سورپرایز کرد
well
خوب
You use well to say that something was done in a good way.
-►The couple can dance quite well.
شما از well یا خوب استفاده می کنید که بگویید کاری به درستی انجام شده است.
این زوج می توانند خیلی خوب برقصند.
نمایش دیدگاه ها (1 دیدگاه)
دیدگاه خود را ثبت کنید: