نویسنده : نویسندگان آزاد

benefit
A benefit is a good thing.
-►Being able to fly is a good benefit to birds.

مزیت، سود
مزیت چیز خوبیست.
توانایی پرواز برای پرندگان مزیتی خوب است.

certain
If you are certain about something, you know it is true.
-►I am certain that zebras have stripes.

قطعی، مطمئن
اگر در مورد چیزی مطئنید، می دانید که حقیقت دارد.
مدانم که گوره خرها راه راهند(خطوط راه راه دارند).

chance
A chance is an opportunity to do something.
-►I had a chance to see the Roman Coliseum last summer.

شانس
شانس، فرصتی برای انجام کاری است.
تابستان قبل شانس دیدن کولوسئوم رم را داشتم.

effect
An effect is a change made by something else.
-►The medicine had a good effect on the boy.

تاثیر
تاثیر،تغییری ساخته ایجاد شده توسط چیز دیگری است.
تاثیر دارو روی پسر موثر بود.

essential
If something is essential, it is very important and necessary.
-► It is essential to have oxygen when you scuba dive.

ضروری
اگر چیزی ضروریست، بسیار مهم و واجب است.
داشتن اکسیژن زمان غواصی ضروریست.

far
If something is far, it is not close.
-►It’s far going from the east coast to the west coast of America.

دور
اگر چیزی دور است، نزدیک نیست.
از ساحل شرقی به ساحل غربی آمریکا خیلی دور است.

focus
To focus on something is to think about it and pay attention to it.
-►My mom always helps me to focus on my school work.

تمرکز
تمرکز کردن بر روی چیزی، فکر کردن در موردش و توجه بدآن است.
مادرم همیشه به من کمک می کند تا تمرکزم روی تکالیف مدرسه باشد.

function
The function of something is what it does.
-►The function of a flashlight is to help you see in the dark.

کارکرد، وظیفه
کارکرد چیزی، چیزی است که انجام می دهد.
وظیفه چراغ قوه کمک به شما برای دیدن در تاریکی است

grass
Grass is the green leaves that cover the ground.
-►The grass looked so soft and green.

علف
علف، برگ های سبزی که زمین را پوشش می دهد.
علف ها، خیلی نرم و سبز به نظر می رسید.

guard
To guard something is to take care of it.
-►The police officer will guard us from any harm.

محافظ، گارد
گادر چیزی مراقبت از آن است.
افسر پلیس ما را از هر گونه آسیب محافظت خواهد کرد.

image
The image of something is a picture of it.
-►The image of her eye was very clear.

تصویر
تصویر چیزی عکسی از آن است.
تصویر چشمش، خیلی واضح بود.

immediate
If something is immediate, it happens quickly.
-►An immediate response came from the pizza place.

درجا، فورا
اگر چیزی فوریست، سریعا رخ می دهد.
پاسخی فوری از محل پیتزا آمد.

primary
If something is primary, it is the most important thing.
-► His primary thoughts are about money.

عمده،اصلی
اگر چیزی اصلی است،مهمترین چیز است.
افکار اصلی اش(عمده افکارش) در خصوص پول است.

proud
If someone feels proud, they are happy about what they have done.
-► She is proud of the picture she drew of her house.

افتخار
اگر کسی احساس افتخار می کند، ، از کاری که انجام داده خوشحال است.
او به عکسی که از خانه ش کشیده، افتخار می کند.

remain
To remain somewhere is to stay there.
-►My sister had to remain home since she was sick.

ماندن
ماندن در جایی.
خواهرم از زمانی که بیمار شد مجبور بود در خانه بماند.

rest
To rest is to stop being active while the body gets back its strength.
-►I rested on the couch after work.

استراحت
استراحت یعنی متوقف کردن فعالیت تا بدن قوای خود را بدست آورد.
پس از کار روی تخت استراحت کردم.

separate
If two things are separate, they are not together.
-►New York and Los Angeles are in two separate parts of America.

جدا، مجزا
اگر دو چیز از هم مجزا هستند، با هم نیستند.
نیویورک و لس آنجلس در دو قسمت مجزا از آمریکا هستند.

Site
A site is a place.
-►We found the perfect site for our picnic.

جا، مکان
سایت یک جا است.
ما برای پیک نیک مان جایی مناسب یافتیم.

tail
A tail is a part of an animal’s body, sticking out from its rear or back.
-►Our dog wags its tail when it’s happy.

دم
دم قسمتی از بدن حیوان است که از عقب یا پشت ش بیرون آمده است.
شگمان وقتی خوشحال است دمش را تکان می دهد.

trouble
Trouble is a problem ora difficulty.
-►I have trouble working with my boss.

مشکل
مشکل، سختی یا دشواری است.
من مشکل کاری با رئیسم دارم.