در اینجا متن فایل صوتی 1.51 از کتاب American English File 2 را همراه با ترجمۀ آن و همینطور خود فایل صوتی اش در اختیار دارید.





\(\text{1.51}\)

پایان غم انگیز

راوی: ناگهان مردی از این سو به آنسوی خیابان دوید. از آنجا که آن مرد کت سیاهی بر تن داشت حنا در ابتدا متوجه او نشد. حنا به سرعت پایش را روی ترمز گذاشت. با وجود اینکه حنا سعی کرد خودرو را متوقف کند اما نتوانست. او به مرد زد. حنا وحشت کرد. با تمام سرعتی که می توانست فرار کرد. وقتی که به کافی شاپ رسید، جمی آنجا نبود. او با جمی تماس گرفت اما موبایل جمی خاموش بود. ده دقیقه منتظر ماند و بعد به خانه رفت. دو ساعت بعد خودرویی به درب منزل حنا آمد. یک افسر پلیس درب را زد.
افسر پلیس: شب بخیر خانم. آیا شما حنا دیویس هستید؟
حنا: بله خودم هستم.
افسر پلیس: من مایلم با شما صحبت کنم. آیا می توانم داخل شوم؟
راوی: افسر پلیس داخل شد و روی مبل نشست.
افسر پلیس: آیا شما دوست جمی دیکسون هستید؟
حنا: بله.
راوی: حنا گفت.
افسر پلیس: خوب، متاسفانه خبرهای بدی برایتان دارم.
حنا: چی؟ چی شده؟
افسر پلیس: جمی امشب یک تصادف داشته است.
حنا: اوه نه! چه نوع تصادفی؟
افسر پلیس: او در حال عبور از خیابان بوده که خودرویی با او تصادف می کند.
حنا: کِی...کِی این اتفاق افتاد؟ و کجا؟
افسر پلیس: امشب ساعت \(\text{5:25}\). او در حال عبور از خیابان بریج در نزدیکی سالن تئاتر بود.
حنا: اوه نه! حالش چطور است؟
افسر پلیس: او الان در بیمارستان است. صدمۀ شدیدی به سرش خورده است و دو پایش هم شکسته اند.
حنا: آیا خوب می شود؟
افسر پلیس: نمی دانیم. او تحت مراقبت های ویژه است.
حنا: اوه نه. و رانندۀ ماشین چطور؟
افسر پلیس: آن زن متوقف نشد.
حنا: آن زن؟
افسر پلیس: بله، راننده زنی در یک ماشین سفید بوده است. شخصی پلاک خودرو را برداشته است. شما یک ماشین سفید بیرون منزل دارید، درست است؟ آیا پلاک شما \(\text{XYZ348S}\) است؟
حنا: بله...همینطوره.
افسر پلیس: آیا به من می گویید ساعت \(\text{5:25}\) امشب کجا بودید؟