بحث خیانت از اون دسته بحث هایی که قلب انسان پر از رنج و کینه می شود.متأسفانه بی وفایی و خیانت همیشه وجود داشته است .گاهی باید در حین سپری کردن احساس درد ، عاقلانه و منطقی تصمیم گیری کرد.


یادمان باشد اگر کسی بخواهد خیانت کند با چک کردن و گیر دادن و همه سخت گیری های دوباره خیانت


می کند . آدم ها را نمی توان محدود کرد، اگر می خواهید به واقعیت دست یابید باید به فرد خیانت کار آزادی دهید.
در سکوت و آرامش دروغینی که ایجاد کردید ، برای مستقل شدن تلاش کنید؛ چه از نظر عاطفی و چه از نظر مالی. گاهی با گذشت زمان ، صبر و بردباری ، بدون حرف ، بدون دعوا و بدون درگیری می توانید خیلی راحت و بدون هیچ وابستگی فرد خیانت کار را برای همیشه ترک کرد .
اما گاهی افرادی که مورد خیانت قرار می گیرند کاملاً از خیانت همسران خود مطلع هستند و به قول معروف از صد کیلومتری بوی خیانت را تشخیص می دهند و به روی طرف مقابل نمی آورند چون نمی خواهند واقعیت را قبول کنند و برخی ها هم آنقدر به دیگران وفادارند که به خودشان خیانت می کنند.
آدمی که از لحاظ روح و روان سالم باشد هیچگاه خیانت نمی کند و ممکن است از زندگی خود خسته شود و یا قصد جدایی کند و برود اما خیانت نمی کند. خیانت حاصل یک ذهن بیمار است و هیچ توجیهی نخواهد داشت نه با بی پولی ، نه با زشتی و نه با کمبود عاطفی و کمبود جنسی و نه با هیچ چیز دیگر .
افرادی که خیانت می کنند به راحتی با موضوع خیانت کنار می آیند و کار خود را قبیح و زشت نمی دانند اما افرادی که خیانت دیدند، روزها ، ماه ها و سال ها دنبال چراهای می گردند( مگه چم بود ، چیم کم بود و کجا را اشتباه کردم ) و دچار احساساتی از این قبیل می شود: شوک ( تعجب ) ، انکار ، چانه زنی ، خشم وعصبانیت ، غم و اندوه و ناامیدی ، ترس و ناامنی، شرمساری ، تنهایی وسردرگمی و پذیرش در زندگی می شوند.
در کمال آرامش می توانید این فرصت را به خود دهید که به صورت عاقلانه و منطقی تصمیم گیری کنید که می توانید فردی را که به شما خیانت کرده ببخشید و یا ترکش کنید. گاهی زنان خیانت همسران خود را می بخشند و بالعکس مردانی که مجبور هستند به خاطر فرزندان خود و یا شرایطی که دارند کوتاه بیایند و حق اعتراض نخواهند داشت .
بعضی از رفتارها در زندگی زناشویی نابخشودنی است و قابل جبران نیست همچون خیانت . فرد خیانت کار حتماً باید درمان گردد . اکثر زنان خیلی راحت شوهرشان را به خاطر رفتارهای بی وفا منشأنه او می بخشند و شاید این موضوع به دلیل ترس از تنهایی و یا فطرت رقیق القلبی زنان باشد و برخی از زنان خود را مقصر اصلی خیانت شوهرشان می پندارند و حتی قدم هایی را برای بهبود روابطشان برمی دارند. این واقعیت که بسیاری از زنان به شوهرشان اجازه گریز از جرم و جنایت را می دهند ممکن است موجبات مضاعف شدن مشکلات آنها را فراهم آورد.
این حقیقت غیرقابل انکار است که مردان هوسران توانی نه گفتن و امتناء در روابط جنسی را ندارند و گاهی ممکن است موقعیتی ایستادگی ناپذیر برایشان پیش آید . مردان بی جنبه و هوسباز تصور می کنند که این موقعیت شاید دیگر هرگز در زندگی آنها ایجاد نشود و تن به زشتی می دهند.

دلایل اصلی خیانت مردان

از بین رفتن عشق و علاقه

پس از گذشت زمان طولانی با هم بودن زوجین ، برخی مردان آن عشق و علاقه و احساساتی را که ابتدا به همسرشان داشتند از دست می دهند.

اخلاق و رفتار غیرقابل تحمل همسر

نق زدنهای دائم، رفتارهای زشت ، جنگ و دعواهای فراوان ، در تصور برخی مردان ( البته به غلط) ، خیانت بهترین راه فرار از جهنم خانه بوده است.

عدم جذابیت همسر

گاهی اوقات آقایان شکایت از سر و وضع همسرشان پرداخته و جذابیت و شیفتگی و هیجان و لذت قدیم را در همسرشان نیافته اند.

بولهوسی و هوسرانی و عقده های جنسی

بعضی مردان خواستار آنند که نظر سایر زنان را جلب کنند و به دنبال این هستند که در جامعه جذابیتی دارند یا خیر و به صورت بیمارگونه هوسرانی می کنند.

بی خطر شمردن خیانت

ضرب المثل قدیمی " ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد"
برخی از مردان تصور می کنند که اگر خیانت کنند کسی متوجه نشده و به کسی نیز صدمه ای نخواهد رسید و این استدلال را بهانه ای برای انجام عمل زشت خود برمی شمارند.

تنوع طلبی

گاهی مردان به زن به دیده ی غنیمت جنسی می نگرند و با وجود یک زن در زندگی ، تصور می کنند فرصتهای زیادی را از دست داده اند و به تنوع طلبی و زیاده خواهی و هیجانات زودگذر به خیانت می پردازند.
عدم رقبت همسر به داشتن روابط با شوهر خود
گاهی برخی از زوجین در روابط زناشویی دچار مشکل شده و تمایل خود را از دست داده و یا کمتر به این روابط پرداخته اند که این امر باعث فشارهای روانی و جسمانی مرد شده و منجر به خیانت او گردیده است.

مقابله به مثل با همسر

برخی مردان به انحراف همسر خود پی برده و تنها راه فرو نشاندن خشم خود را در مقابله به مثل می یابند که عملی غیر منطقی می باشد.


خیانت کار کم اهمیتی نیست و ویرانگرترین ضرری است که یک فرد می تواند تجربه کند. شما لایق یک زندگی خوب با یک فرد متعهد هستید اما گاهی خود ما آدمها، از خودمان مراقبت نمی کنیم . برخی از روانشناسان معتقد هستند موضوع خیانت را با خانواده همسر در میان نگذارید ، مگر اینکه قصد جدایی دارید؛ چون حرمت ها از بین می رود و همه تقصیر را بر گردن شما می اندازند و شما را مقصر می دانند. اگر آبروی فرد خیانتکار برود دیگر دلیلی برای مخفی کاری ندارد و شروع به تهمت زدن به شما می کند. برای بسیاری از افراد کنار آمدن با خیانت همسر غیرممکن به نظر می رسد اما گاهی چاره ای جز کنار آمدن و تلاش برای پیوند دوباره وجود ندارد و سوالاتی همچون "چگونه با خیانت همسرم کنار بیایم؟ بعد از خیانت همسر چه کنم ؟" در ذهن فردی که مورد خیانت قرار گرفته صورت می گیرد .
اگر دوست دارید فرصتی دوباره به فرد خیانتکار دهید پس خویشتن دار و صبور باشید ، سنجیده عمل کنید و تصمیم های احساسی نگیرید و می توانید عاقلانه با مشاور و روانشناس کاردان و کاربلد مشورت کرده و سپس تصمیم بگیرید تا بتوانید احساسات خود را برون ریزی کنید.