دوره آموزش زبان و ادبیات فارسی خوش آموز
آموزش دستور زبان فارسی : مفرد ، جمع
مفرد آنست که بر یکی دلالت کند : مرد، شیر، باغ، پسر، ذختر، خانه .
جمع آنست که بر دو یا بیشتر دلالت کند : مردان، شیران، باغها، کتابها، خوبیها، بدیها.
علامت جمع در زبان فارسی (ان) یا (ها) است که بآخر کلمات افزایند در زبان فارسی بعضی از کلمان را تنها به (ان) جمع بندند و برخی را به (ها) و بعضی را به (ان) و (ها) هر دو جمع بندند.
1. جانوران به (ان) جمع بسته شوند : مردان، زنان، پسران، شیران، مرغا...
آموزش دستور زبان فارسی : معرفه ، نکره
معرفه - نکره
معرفه اسمی است که در نزد مخاطب معلوم و معهود باشد مثلاً اگر کسی بمخاطب خود بگوید : عاقبت خانه را فروختم و دکانها را خریدم. کتابها را روی میز گذاشتم. مقصود گوینده آنست : خانه و دکّانها و کتابهائیکه شما اطّلاع دارید و میدانید و از آنها آگهی دارید.
نکره اسمی را گویند که در نزد مخاطب معلوم و معین نیست مانند : مردی را دیدم. دوستی شکایت نزد من آورد. کتابی در پیش رفیقی داشتم امروز آورد...
آموزش دستور زبان فارسی : اسم ذات ، اسم معنی - اسم جمع
اسم ذات - اسم معنی
اسم چون قائم بذات باشد و وجودش وابسته بدیگری نباشد آنرا (اسم ذات) نامند. و چون قائم بغیر و وجودش بدیگری بسته باشد آنرا (اسم معنی) گویند.
1. جامه، نامه، مرد، پسر، بلبل، دیوار، زاغ، باغ
2. رنجش، دانش، کوشش، سفیدی، سیاهی، راستی
...
آموزش دستور زبان فارسی : اسم - اسم عام، اسم خاص
این کتاب شامل دو بخش و یک خاتمه است : بخش نخست : (کلمات نُه گانه) بخش دوم : (جمله) . خاتمه : پساوند
بخش نخست : کلمات نُه گانه
چنانکه سابقاً بدان اشاره کردیم سخنان ما مرکب از کلمات باشد. و کلماتی که در سخن گفتن بکار میرود و مطالب ما بوسیلۀ آن بیان میشود نُه قسم است :
1. اسم، 2. صفت، 3. کنایه، 4. عدد، 5. فصل، 6. قید، 7. حرف اضافه، 8. حرف ربط، 9. صوت
کلمات فوق را اجزاء نُه گانه سخن گوین...
آموزش دستور زبان فارسی : تنوین
تنوین نون ساکن است که در آخر کلمات عربی تلفّظ شود ولی نوشته نگردد و بجای آن بر روی حروف (منوّن) دو پیش یا دو زبر یا دو زیر گذارند : دفعةً، بغتةً، نسبتةً .
تنوین مفتوح را بصورت الف نویسند : عالماً، اتّفاقاً، دائماً، رسماً
مگر در جائیکه کلمه به تاء (مدوّره) با همزه ختم شده باشد :
1 - : عجالتةً، ندرةً، مصلحةً، خفیةً، عادةً .
2 - : ابتداءً، انتهاءً، اقتداءً .
در کلمۀ (موقّت) و مانند آن که...
آموزش دستور زبان فارسی : تبدیل حروف بیکدیگر
در زبان فارسی بعضی از حروف بیکدیگر تبدیل گردد و ما بطریق اختصار و رعایت گنجایش کتاب بذکر آن میپردازیم ولی باید دانست بتحقیق نمیتوان تعیین کرد، کدام اصل و کدام بدل است و استعمال متداول امروز سند اصل بودن و یا عکس آن باشد :
(همزه) و (ه) بیکدیگر تبدیل گردد :
این : هین، هست : است، هیچ : ایچ.
(ب) و (و) بیکدیگر تبدیل شود :
باز : واز، آب : آو، برزیدن : ورزیدن، برداشتن : ورداشتن.
(پ) و (ف)...
آموزش دستور زبان فارسی : تخفیف
در زبان فارسی گاهی بعضی از حروف کلمات را بیندازند و آن را سبک و کوتاه کنند. این عمل را تخفیف و آن کلمات را مخفف نامند : همواره، هماره، کوه، که، ستوه، سته، خواه، خوه.
هاء ملفوظ که بعد از الف واقع شود گاهی حذف گردد : گناه، گنا، گیاه، گیا، گواه، گوا، پادشاه، پادشا. همچنین الف زائد در اول کلمات مانند : اشکم، اشتر، استخر، فتادن، فکندن، فشاندن.
...
آموزش دستور زبان فارسی : معروف و مجهول
واو و یاء بر دو نوع است : معروف و مجهول.
واو و یاء چون کاملا تلفظ شوند آنها را معروف نامند و چون ضمه ماقبل واو و کسره ماقبل یاء را اشباع کنند و واو و یاء را تلفظ ننمایند آنها را مجهول نامند.
1 - واو معروف : فروز، تموز، شوخ، کلوخ، دور
2 - یاء معروف : بیخ، جاوید، تیر، پیش، ریش
3 - واو مجهول : گور، تنور، کور، زور، مور
4 - یاء مجهول : دلیر، دیر، شمشیر، زیر، شیر
مثلا کلمه شیر در صورتیکه بمعنی...
آموزش دستور زبان فارسی : واو معدوله
واو معدوله واویست که در این زمان عموما نوشته میشود ولی خوانده نمیشود
خود، خواب، خواهش، خواهر
ولی در زمان قدیم آنرا تلفظ میکردند و حرفی مخصوص داشته و با کیفیت خاص گفته میشده و چون در هنگام تلفظ از ضمه بفتحه عدول میکردند آنرا واو معدوله نامیده اند و هنوز در بعضی از دهات و قصبات و ولایات ایران تلفظ آن باقی است.
پیش از واو معدوله همیشه حرف (خ) و بعد از آن یکی از حروف د، ز، ر، ز، س، ش، ن، و، ه، ...
آموزش دستور زبان فارسی : ه ملفوظ و غیر ملفوظ
هاء بر دو قسم است : ملفوظ و غیر ملفوظ .
هاء ملفوظ یا (گویا) آنست که نوشته شود و خوانده شود : هیچ، شهر، راه.
این (ها) در اول و وسط و آخر کلمه در آید : هر، زهر، گاه.
هاء غیر ملفوظ یا (پوشیده) که پیشینیان آنرا مختفی نیز نامیده اند آنست که نوشته شود و خوانده نشود و تنها برای نمودن حرکت ماقبل خود بکار رود : زنده، بنده، تشنه.
این (ها) همیشه بآخر کلمات درآید و جانشین کاف باشد و در اول و وسط کلمه دا...